آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

گل پسر ماماني

نصف عمر شدن مامان

1392/7/29 13:22
نویسنده : مامان معصومه
1,919 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیز دل مامانی و دوستای گلمون که مارو همیشه یادشون هست

مامانی این هفته دیگه داشتم نصف عمر می شدم پنج شنبه شب تب کردی و تا صبح بالا سرت مشغول پاشویه کردن و تبت و با استامینوفن کنترل کردن بودم صبح جمعه هم که از خواب بیدار شدی همش می گفتی دلم درد می کنه از صبح هم هیچی صبحانه نخوردی دیگه زنگ زدم خاله زهرا عمو منصور رو فرستاد با هم بردیمت درمانگاه اونجا معاینت کرد و گفت دل دردش مشکوکه برات آزامایش خون و ادرار نوشت من که دلش و نداشتم بیام برای آزمایش خون و تو رو با عمو منصور فرستادم تو خودم بیرون از استرس فشارم افتاده بود و هران منتظر صدای جیغ و داد تو بودم اما در کمال تعجب دیدم بدون هیچ گریه ای اومدی بیرون و اونجا بود که فهمیدم پسرکم چقدر بزرگ شده.

خلاصه یکساعتی منتظر شدیم تا جواب آزمایش حاضر شد و بردیم دکتر نشون دادیم دکتر هم تا دید گفت که مشکوک به آپاندیس و ببرینش جواب قطعی رو دکتر جراح بده و از اونجا بود که دیگه اشکای مامانی غیر قابل کنترل بود و با عمو منصور زودی بردیمت بیمارستان اونجا حالا من دارم از ترس و گریه از هوش می رم اونا هم خیلی خونسرد به این دکتر زنگ می زنن به اون دکتر زنگ می زنن تا یکی بیاد برای معاینه که منم اینقدر اعصابم خورد شده بود دیگه کم مونده بود داد و بیداد راه بندازم که بابا بچه من داره از حال می ره و مثلا" وضعیتش اورژانسیه بعد شما اینقدر خونسردین و بعد از کلی بالا پایین کردن دکتر اومد بالا سرت و گفت یکسری علایم آپاندیس و داره یکسری شو نداره و خلاصه زحمت فرمودند گفتن که یه آمپول بهت می زنن ببریمت خونه اگه دل دردت شدید شد و به سمت راست کشیده شد سریع ببریمت بیمارستان و من فکر می کردم که موقع آمپول زدن هم تو خیلی خونسرد عمل می کنی ولی برعکس شد و تو بیمارستان و گذاشتی روی سرت یه دوساعتی هم برای اینکه من خیالم راحت بشه باز توی حیات بیمارستان موندم که اگه خدایی نکرده دل دردت شدید شد راهم به بیمارستان نزدیک باشه بعد با اصرار عمو منصور دیگه رفتیم خونه شبش دوباره تب کردی و از فرداش هم اسهال و استفراغ شدید گرفتی که دوباره بردمت دکتر و یک سری دارو داد و هنوز هم مریضیت ادامه داره به قول دکترا ویروسه تا دیروز هم مامانی پیش بودم از امروز دیگه مجبور شدم برم سر کار و تو پیش مامان هما موندی ودرسته از اینکه مریضیه ویروسی گرفتی ناراحتم ولی از اینکه آپاندیس نداشتی و مجبور نبودم بفرستمت زیر تیغ خیلی خوشحالم ولی باور کن که بدترین لحظاتی که سپری کردم همون دقایق توی بیمارستان و بود.

در ادامه مطلب چند تا از عکسات و با اونیفورم پیش دبستانیت می زارم

عزیزم مشق نوشتنی پوست از سر من می کنی دقیقا وقتی که داشتی عدد یک و می نوشتی درست از روی ساعت 4 ساعت طول کشید تا بنویسی بماند که چقدر غرغر کردی که دستم خسته شد ، پام درد گرفت خوب، دیگه اخریاش می گفتی چِگَد بدبختم من و با مداد می زدی توی سرت خلاصه که تا تو یک صفحه مشق بنویسی من کلی حرص باید بخورم

عاشقتم

البته این کیف برات بزرگ بود و گذاشته شد برای سال اول ابتداییت و برایت یه کوله دیگه خریدم

عزیزم

زندگیم

نفسم

دوست دارم

شیطونکم

و اما اولین مشق اریا اگه دقت کنی هرچه به انتهاش نزدیک می شیم فاصله بین اعداد بیشتر می شه البته خط اول هم مثل اینکه مامان هما نقطه چین گذاشته آریا خان پررنگ کرده اینطوری که خودش بعدا" لو داد  

مشق

پسندها (4)

نظرات (33)

مامان سيد محمد سپهر
29 مهر 92 15:43
قربون اون لباس پيش دبستاني با اون فيگوري هاي خوشگل آقا آريا ...آقا مخلصيم يه يك هم براي ما مي نويسي
مامان سيد محمد سپهر
29 مهر 92 15:45
عزيز دلم خيلي ناراحت شدم...لحظات بدي بود..بازم خداراشكر كه آپانديس نبود...خيلي مراقب گل پسري باش...موز بده...سيب زميني پخته...دوغ ....و..برنج و ماست با پونه....فقط فاصله و مقدار كم يادت نره..البته سيب را هم بپز با يه قاشق شكر و بده بخوره...انشاء الله كه بهتر مي شه
مامان نازدونه ها
30 مهر 92 8:22
الهی بگردم چه لحظات سختی رو گذروندید بازم خدا رو شکر که کارش به جراحی نکشید انشالله بلاش دوره و امیدوارم که تا الان حالش خوب شده باشه ماشالله چه تو لباس فرم خوشگل میشه عزیز دلم حق داره بچه خسته بشه خیلی زیاد بهش مشق میگن فوقش چهار خط باید بنویسه به یاد ندارم محمد یک صفحه کامل بهش مشق گفته باشند حتمن به معلمش یادآوری کن که تعداد خطهای تکلیفش رو کم کنه
مامان سيد محمد سپهر
30 مهر 92 10:26
دوست داري بدوني سيد كوچولو امسال روز عيد غدير چي هديه مي ده؟به روزيم
مرد كوچك من
30 مهر 92 11:10
عزيزم خوشحالم كه به خير گذشت و از آپانديس خبري نبود و حتما ديگه تا الان بهتر و بهتر شدي
مامان آبتین
30 مهر 92 14:15
ماشالله . آریا جون برا خودش دیگه مردی شده. بابا منم که کلی ترسیدم تا پست رو تا آخر خوندم خدا رو شکر که مشکلی نبود ایشالله همیشه سالم باشی آریا جونم و کنار مامان مهربونت زندگی شادی داشته باشی
مامان آبتین
30 مهر 92 14:15
معصومه جام چقدر دیر وبلاگ آریا رو آپ می کنی ببا اینقدر هر روز پست تکراری دیدم خسته شدم.
مامان آبتین
30 مهر 92 14:20
معصومه جان خوشبحالت اون که به طلاق راضی نمیشه هر چی هم می گم همه چیزو می دم حضانت آبتین رو بده قبول نمیکنه . می دونم که عرضه بزرگ کردنشو نداره فقط می خواد منو اذیت کنه بعد از هر دادگاه زنگ می زنه فحش بهم می ده
مریم (مامان روشا)
1 آبان 92 14:57
آخی عزیزم....ایشالا زودتر خوب بشی خاله جونم...امان از این ویروسها...بازم خداروشکر که آپاندیس نبوده قربون اون شکل ماهت بشم من با اون تیپ خوشگلت...خب مامانی بچم خسته شده یه صفحه یک نوشته دیگه هردوتاتون میبوسم مصی دلم برات تنگه کجایی!!!!!
نارینه
2 آبان 92 2:27
الهی شکر که مسئله ی مهمی نبود .. تا الان هم انشالله حاله پسرکمون خوب خوب شده باشه ... حالت رو درک میکنم گلم ... استرسی که مادر موقع مریضی بچش میکشه از خود مریضی بدتره .. ببوسش گل پسرم رو با اون لباساش ... ایشالله دانشگاه رفتنش
مامان سيد محمد سپهر
4 آبان 92 10:07
سلام عزيزم....به ياري خدا تونستم جشن خوبي براي گل پسري بگيرم......شما هم دعوتين به ديدن عكس هاي جشن سيدي
مامان آريانا
5 آبان 92 7:55
سلام.انشاالله كه ازبلا دوره .خوشحالم كه هم اسم بچه هامون شبيه هم اسم خودمون.به وبلاگ آريانا ومامان معصومه هم سر بزنيد خوشحال ميشيم.
مامان رهام
5 آبان 92 22:57
سلام به روی ماهتون..وااااااااای خداروشکر که به خیر گذشته..امیدوارم الان دیگه حال آریا جون خوب شده باشه.....قربون اون حرف زدنت عزیزدل خاله خدانکنه بدبخت باشی ....هزارماشاله چقد اونیفورمش بهش میاد...
مامان آرمان
7 آبان 92 11:17
سلام عزیزمخوبید؟ وشحالم که بیماریش از آپاندیس نبوده و مشکل ویروسی بوده.خیلی دله ادم برای بچه های کوچیک کباب میشه اگه مورد جراحی داشته باشند.امیدوارم زودتر بیماریش خوب بشه و بره پیش دبستانی. ماشاءا....چقدر لباس فرم پیش بهش میاد.خدا حفظش کنه.
خاطرات دلنشین ما
8 آبان 92 17:37
عزیزم خدا رو شکر که اپاندیس نبود و به خیر گذشت.امیدوارم این ویروس بد هم هرچه زودتر از بدن گل پسرمون بره بیرون.مدرسه رفتنت هم مبارررررک.
مامان سيد محمد سپهر
13 آبان 92 10:21
سسسسسلام خانومي خوبين؟گل پسري خوبن؟خدارا شكر
سارا مامان آراد تمپلی
19 آبان 92 15:16
سلام به روی ماه آقا آریای گل . عزیزم ماشاا... بزرگ شدیا!
مريم مامان آريا
5 آذر 92 17:05
ماماني بيا از حال گل پسرمون برامون بگو انشالله که الان خوبه خوبه و صحيح و سلامته
مامان الیار
6 آذر 92 3:09
سلام خیلی وبلاگ خوشگلی دارید ما با اجازتون لینکتون کردیم اگر شما هم خواستید خوشحال میشیم نام ما تو لینک دوستان شما باشه منتظریم
مامان امین رضا
13 آذر 92 13:20
سلام گلم ببخش بخدا مدت هانتونستم بهتون سربزنم وسرم شلوغه ولی بازم خداروشکر خوبین وکلی ازدیدن عکس تولد ونقاشی ویونیفرم لذت بردم انشاالله همیشه سلامت وشادباشین وخداروشکر گل پسرت احتیاج به عمل پیدانکرد. مراقب خودت باش
مارو کیجاشان
16 آذر 92 18:48
سلام عزیزم وبلاگ خیلی قشنگی داری و کوچلوی خیلی ناز و دوست داشتنی داری خوشحال میشم اگه به وبلاگ ما هم سر بزنید
مامان مينوفر
20 آذر 92 8:09
اميدوارم بلا دور باشه . چقدر عكس ها قشنگ و خواستني هستن
,
23 آذر 92 22:30
به نام خدا توی سایت رسمی عموپورنگ قسمت آیینه برای پدرمادر هاست!چون خودشون توصیه کردند که بگیم منم گفتم http://farziaee.ir/
زهرا خانوم
1 دی 92 16:29
سیییلام خوشحال میشم بهم سربزنی
هنرسیتی
21 دی 92 20:14
سلام دوست عزیز برای برگزاری تولدی به یادماندنی حتما سری به وبلاگ و سایت هنرسیتی بزنید و در صورت تمایل به ما لینک دهید.ممنون www.honarcity.ir honarcity.persianblog.ir
مامان نيكان و روهان
30 دی 92 16:08
ماشاءالله عزيزم چقد بزرگ و خوشتيپ شدي مبارك باشه شروع رفتنت به پيش دبستاني و موفق باشي آريا گل پسري.
سیمهدی
30 دی 92 21:47
سلام مامان آریا دیدی هنوز وبلاگتون رو فراموش نکردم و بازم بهتون سر زدم
دختر يلدا
29 بهمن 92 13:20
سلام ان شاله هميشه شاد شاد شاد و سرحال و با نشاط باشي تا مامان گلت كه مثل خودم جونش به لبش ميرسه وقتي تو مريضي هميشه لبهاش پر خنده باشه موفق و شاد باشي
ماهنامه شهرزاد
6 اسفند 92 4:14
سومین جشنواره مد و لباس فجر برگزار میکند مسابقه نقاشی “لباس های زیبای ما” برای کودکان مسابقه نقاشی کودکان با موضوع “لباس های زیبای ما” در سومین جشنواره مد و لباس فجر برپا میگردد. مسابقه نقاشی “لباس های زیبای ما” برای کودکان و نوجوانان ٣ ta ١٤ در بخش فعالیت های فرهنگی هنری سومین جشنواره مد و لباس فجر برپا میگردد . در این مسابقه که با هدف جلب توجه کودکان به نقش پوشاک در سلامت روانی و اجتماعی خانواده بر پا میگردد تعدادی از مجلات مربوط به کودکان نیز همراهی دارند . کودکان و نوجوانان علاقمند برای شرکت در این مسابقه می بایست نقاشی های خود را در قطع A4 تا تاریخ دهم اسفند ماه به دبیرخانه جشنواره ارایه نمایند . آثار برگزیده این مسابقه علاوه بر نمایش در ایام نمایشگاه, به شکل کتاب نیز منتشر خواهد شد . سومین جشنواره مد و لباس فجر از ١٥ تا ٢٣ اسفند برگزار خواهد شد .
گل سرخ
13 اسفند 92 1:31
یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافی است زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید...
مامان سيد محمد سپهر
24 اسفند 92 11:16
سلام عكس هاي نوروزي گل پسري را گذاشتم
مامان آرمان
26 اسفند 92 12:38
فرخنده باد بر همگان مقدم بهار، جاودانه ترین جشن روزگار نوروز پیشاپیش مبارک _______@@@________@@_____@@@@@@@ ________@@___________@@__@@@______@@ ________@@____________@@@__________@@ __________@@________________________@@ ____@@@@@@_________@@ __@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@ __@@___________________@@ _@@____________@@@@@@@@@@_____@@ _@@____________ ___@@@ _@@@___________@@@@@@@______@@ __@@@@__________@@@@__________@@ ____@@@@@@_______________________@@ _________@@_________________________@@ ________@@___________@@___________@@ ________@@@________@@@@@@@@@@@ _________@@@_____@@@_@@@@@@@ __________@@@@@@@ ___________@@@@@_@ ____________________@ ____________________@ _____________________@ ______________________@ ______________________@____@@@ ______________@@@@__@__@_____@ _____________@_______@@@___@@ ________________@@@____@__@@ _______________________@ ______________________@
مامان علی خوشتیپ
2 فروردین 93 12:43
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . سال نو مبارک http://upload7.ir/imgs/2014-03/50267199809289359551.jpg