آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

گل پسر ماماني

خريد عيد

امسال عيد من تا تونستم برات خريد كردم سعي كردم بهترين ها و قشنگ ترين ها رو برات بگيرم و وقتي كه مي آمدم خونه و تنت مي كردم براي پرو ،تو آنقدر خوشحال مي شدي كه من بيشتر سر ذوق مي آمدم حتي كفشي كه برات خرديدم تا ۳ ساعت نذاشتي از پات در بيارم با زبون شيرينت مي گفتي (منه) منم ازت مي پرسيدم كي برات خريده ميگي (بابا) بعد هم من ميگم ا من خريدم مي گي (مامان نه بابا) بعد مي خندي منم اينقدر قلقلكت دادم يه بوس گنده هم ازت كردم
26 بهمن 1389

بدون عنوان

پسر گلم اينجا مي خوام خاطرات تلخ و شيرين زندگي تو گلمو بنويسم تا وقتي بزرگ شدي بتوني بخونيشون و از خاطراتت لذت ببري.
26 بهمن 1389

ولنتاین

عزیزم امروز روز ولنتاین روز دوست داشتن روز عشق ورزیدن من و بابایی هم این روز و به تو کوچولوی دوست داشتنی تبریک می گیم و امیدواریم قلبت همیشه سرشار از عشق و امید باشه عشق کوچولو و شیرین مامان و بابا دوست دارن دوست داریم یه عالمه هرچی بگیم بازم کمه (مامانی و بابایی) ...
25 بهمن 1389