سري دوم عكس ها
سلام عزيز دل مامان عزيزم نمي خواد چيزي بگي خودم خوب مي دونم كه حسابي دير به دير دارم مي يام برات آپ مي كنم و به دوستاي گلم سر مي زنم ولي باور كن ماماني دست من نيست نمي دونم چرا امسال اينقدر كارام درهم و برهم شده و هركاري هم مي كنم تا صفرشون كنم باز نمي شه باور كن ماماني بارها شده دلم اينقدر براي دوستامون تنگ شده وسطاي كارم مي يام حول حولكي يه سري مي زنم بدون اينكه وقت كنم يه نظر بزارم اميدوارم هم تو از اينكه دير به دير سايتتو آپ مي كنم هم دوستاي مهربونمون كه همچنان به يادمون هستند و هميشه برامون نظرات پر از مهر برامون مي زارن ماماني رو ببخشين ولي قول مي دم به محض اينكه سرم خلوت شد جبران اين كم كاريمو بكنم خوبه
چند روز پيش توي خونه داشتم كارامو مي كردم تو هم با يه دفتر و خودكار براي خودت مشغول نقاشي كردن بودي كه يه دفعه شروع كردي با صداي بلند منو صدا كردن (مامانچك بيا ميبين اِضما زدم = تازگي ها وقتي مي خواي خودتو برام لوس كني منو مامانچك صدا مي كني) منم همينطوري كه داشتم قربون صدقت مي رفتم و مي اومدم سمتت گفتم چيكار كردي كه تو با ذوق دفترتو نشونم دادي و گفتي (ميبين اِضما زدم قشنگه) وقتي نگاه دفتر كردم ديدم چندتا خط كشيدي تازه فهميدم منظورت از اِضما همون امضاء خودمونه و اينطوري شد كه تو اولين امضاء مخصوص به خودتو انجام دادي.
براي ديدن ادامه عكساي مسافرت آريا دنبالم بياد
اول از همه عكس امضاء يا به گفته خودت اضماتو مي زارم (قربونه پسرم برم )
خوب اينم يه مدلشه ديگه
و اما عكساي مسافرتمون
توي شيراز كه هوا اينقدر بد بود از شانس ما همش بارندگي بود اونم به صورت سيل آسا اما مامني ما رودارتر بوديم كه دست از گشتن بكشيم توي همون بارون شديد تا جاييكه مي شد رفتيم گشتيم البته همه جارو نتونستيم بريم چون بايد مراعات شما دوتا شيطونكم مي كرديم كه توي بارون سرما نخوري براي همين گردش توي شيراز و خلاصه كرديم و گذاشتيم توي يه مسافرت ديگه كه اساسي بريم شيراز گردي.
ارگ كريم خان
حافظيه (خيلي جاي قشنگي بود من كه واقعا"عاشقش شدم فقط حيف كه خيلي خيلي شلوغ بود)
سعديه هم شب بود كه رفتيم تو شيطونكم توي بغل ماماني خواب بودي
درياچه نمك كه به طرز وحشتناكي هوا سرد بود
اصفهان
و اما باز اين عكسا ادامه دارد