آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

گل پسر ماماني

كوتاهي مو

1391/5/1 10:24
نویسنده : مامان معصومه
1,943 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام عزيز دل مامان مي دونم كه خيلي وقته كه سراغه سايتت نيومدم البته بگما هر از چند گاهي يه سري بهش مي زدم اما نمي دونم چرا آپ نمي كردم و فقط سايتو باز مي كردم و يه نگاه مي كردم بهش و دوباره خارج مي شدم دستم براي تايپش نمي رفت يه جورايي احوالم گرفته بود اونم بي دليل دل و دماغ كاري رو نداشتم اين خودش كم بود كه چند روز پيش خبر فوت دايي بابايي رو بهمون دادن كه خودش براي من شك بزرگي بود آخه درست يه روز بعد از اينكه ما رفته بوديم ديدنش فوت كرده بود اين چند روزه هم درگير مراسم و كارا و رسيدگي به زندايي بابا هستيم اينا از يه طرف رفتن سر مراسم خاكسپاري دايي بابا حسابي من و داغون كرده انگار يه فيلم از خاكسپاري مراسم بابابزرگ جلوي روم بود به حدي روم تاثير گذاشته بود كه كارم به بيمارستان و سرم كشيد بعد هم كه از صبح توي خونه دايي بابايي سر مي كنم تا اخر شب و مدام روضه از پدر و همسر دارم گوش مي دم تا موقع برگشت همش در حال كار كردن و گريه كردنم خلاصه كه عزيزم همه چيز دست به دست هم داده و يه جورايي روحيه ماماني رو از بين بردن توي اين چند روز هم تو رو عشقم درست حسابي نديدم صبح مي رم خونه دايي بابايي و تو يا مهدكودكي يا بعد از مهدكودك دايي عابدين مياد دنبالت شبم من ديروقت ميام خونه و به محض اينكه مياي توي بغلم بعد از كمي خوابت مي بره ديشب كه تو توي بغلم خواب بودي و دستت و محكم گرفته بودي دورگردنم بغض بزرگي كه توي گلوم بود تركيد و زدم زير گريه جالبيش اين بود كه اصلا" اصلا" نمي دونستم براي چي گريه مي كردم ديگه طفلي بابايي آخرش عصباني شد و دعوام كرد ولي عزيزم قول مي دم خودم و دوباره كم كم روبه راه كنم بگذريم بزار يكم از تو بگم .

داشتيم كارتون گيسو كمند و نگاه مي كرديم تو پيش مامان هما بودي آخراي كارتون بود كه دختره داشت پسره رو مي بوسيد مامان همه طفلي براي اينكه مبادا تو فكراي ناجور كني گفت آخي داره داداششو مي بوسي به محض اينكه مامان هما اينو گفت يه دفعه تو چرخيدي سمتش و با يه تحكمي كه توي صدات بود گفتي (نخيرم اين شوهرشه ) واي ماماني با اين حرفه تو چهره هاي من و بابايي و مامان هما ديدني بود فكر كنم روي سر هركدوممون شاخ دراومده بود البته من خندمم گرفته بود مامان هما دوباره مي خواست توجيهت كنه تا خواست حرفي بزنه تو با انگشت پسره رو نشون دادي بهش گفتي (ببين اين شوهره اين دوخترست ) بعد باباي دختره رو نشون دادي و مامانمشو گفتي (اينم شوهره اين خانومست كه مامان و باباي دخترن حالا فهميدي) ديگه اينجا بود كه من زدم زير خنده بامزش اينجا بود كه من تا به حال كلمه شوهر و نسبت دادنشو جلوت نگفتم از كجا ياد گرفتي موندم.

بالاخره بعد از يه مدت از اينكه بابايي روي مخم راه رفت در مورد كوتاه كردن موهاي تو موفق شد و من و راضي كرد تا براي يه بار هم كه شده توي تابستون موهاتو كوتاه كنم اونم بيشتر به خاطر اين راضي شدم چون نمي زاشتي موهاتو از پشت ببندم براي همين خيلي عرق مي كردي براي همين من و تو عمه نرگس راهي آرايشگاه شديم و تورو با اون موهاي نازنينت سپردم دست آقاي آرايشگر مهربون البته من مي گفتم آقا زيد نمي خوام كوتاه بشه ولي عمه نرگس كه ديد من تا اينجا راضي شدم به آقاي آرايشگر گفت نگاه مادرش نكني كوتاه كوتاهش كنين بعد آقاهه كه ناراحتي من و ديد گفت براش فشن مي زنم ولي نمي دوني ماماني هرچي بيشتر از موهاتو مي زد من بيشتر بغض مي كردم باور كن كه كم مونده بود بزنم زير گريه عمه نرگس هم من و تو اون وضع مي ديد و بهم مي خنديد مي گفت خجالت بكش به خاطر كوتاهيه مو مي خواي گريه كني بالاخره موهات كوتاه شد و تو رو با يه قيافه جديد تحويل من دادن ديگه قيافت كاملا" پسرونه پسرونه شد قربونه پسرم بشم ولي با بابايي طي كردم اين آخرين باري بود كه اينهمه موهاشو كوتاه كردم.

نایت اسکین

و اما بريم عكس

عشقه مامان

عكس هايي كه توي مهد كودك ازت گرفته بودن

عزيزم

عسلم

عشقم

يكسري عكسايي كه از توي گوشي بابايي كشف كردم

عزيزمي

عاشقتم

عشقمي

عمرمي

پسركم

عزيزكم

عمرمي

توي كلاس نخبه پروري مهدكودكتون ثبت نامت كردم البته همون تراشه هاي الماس و دارن بهتون ياد مي دن ولي به صورت گروهي تو كه خيلي خوب ياد گرفته البته من قبلا" تو خونه باهات كار كردم براي همين پيشرفتت چشمگير تره .

عزيزم

و اما عكس هاي اريا بعد از كوتاهي (من آريا رو با موهاي بلند مي خوااااااااااااااااااااااااااااااااااااممممممممم)

عزيزمي

عشقم

دوست دارمدوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامان رهام(✿◠‿◠)
1 مرداد 91 10:48
سلام معصومه جون.............دلم براتون تنگ شده بود خيلي زياد......اول از همه تسليت ميگم...................چرا بعضي وقتا آدم حوصله هيچي و هيچكس و نداره منم خيلي وقتااينطوري ميشم..................عزيزم اين بچه ها يه حرفايي مي زنن كه ادم شك ميشه رهامم با اين سن و سال كمش بعضي وقتا حرفايي مي زنه كه من همين طور هنگ مي كنم.............. آخه چرا موهاشو كوتاه كرديييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييين:هر چند بهش مياد ولي با موي بلند خيلي خاص بود چهره خوشگلشS..........عكساشم خيلي خوشگل بودن اونايي كه تو مهد گرفته بودنحسابي چهره مردونه به خودش گرفته


منم دلم برات خيلي تنگ شده بود عزيزم مخصوصا براي پسر مو فرفريم مرسي گلم. منم هنوز كه هنوزه موهاشو مي بينم حسرت مي خورم چرا حرف بابايي روم تاثير گذاشته
مریم(مامان روشا)
1 مرداد 91 13:06
عزیزم بمیرم برات چه حال روزی داشتی تسلیت میگم...ما هم هیچکدوممون دیگه نمیتونیم این مراسمارو بریم خیلی حالمون بد میشه...کاملا" درکت میکنم...خدا به خونوادشون صبر بده


مرسي عزيزم واقعا" سخته خدا براي كسي نخواد
مریم(مامان روشا)
1 مرداد 91 13:08
ای جونم که مفهوم شوهرو میدونی خاله جون....موهات مبارک چقدر ناز شدی هزار ماشالا عکساتم خیلی قشنگن...تو هر کاری کنی خاله بهت میاد... عاشقتم
الهام مامان رامیلا
1 مرداد 91 18:44
ای جانم کوتاه شده اشم قشنگه خیلی ماه شده البته عکسای مهدش خیلی قشنگ شده جیگری
نارینه
2 مرداد 91 2:31
خدا رحمتشون کنه ... خدا به همه ی کسایی که عزیزی رو از دست دادن صبر بده انشالله ...

مبارکه پسردار شدنت باشه !!!!


مرسي عزيزم ... ان شالله
نارینه
2 مرداد 91 2:32
واااااااااااااااای خدا ... چقدر عوض شده ....... ماشالله ... چقدرم بهش میاد .... خوشگل شده و متفاوت !!
وحیده مامان پارسا
2 مرداد 91 11:32
این روزهای سخت هم می گذره.امیدوارم شاد و پرنشاط بشید مثل گذشته....عکسها هم مثل همیشه قشنگ بود و ژورنالی
مهرناز مامان امین حسین
2 مرداد 91 12:35
سلاممم مبارکه خودمونیم قیافه ات آریا جون چقدر عوض شده دست مامانی درد نکنه چه عکسهای خوشگلی ازت گرفته آریا جون به ما هم سربزن
مناء
2 مرداد 91 15:59
هــر نفست اشاره دارد رمضان / بر عشق و عطش نظاره دارد رمضان در ظلمت بیکرانه ی شبهامان / دریا دریا ستاره دارد رمضان . . . ماه ضیافت الهی مبارک سلام عزیزم نماز روزه هات قبول اول از همه تسلیت میگم ایشالله غم اخرت باشه عزیزم بچه ها بیشتر از ما آدم بزرگا میفهمن عزیزم حتی اگه آرومم حرف بزنیم متوجه میشن از بس که این آریا بلاس من آریا رو واقعا خیلی دوس دارم باید بیای ببینی وقتی میبینمش چه جوری ذوق میکنم به نظرم موهای کوتاه بیشتر بهش میاد خیلی جالب شده قیافش مثل مردا شده عزیــــــــــــزم خیلی جیگره عکسا عالی بود چه با موی کوتاه چه بلند خوب دیگه زیاد حرف زدم آخه خیلی دوسش دارم آریا رو دوستتون دارنم
مامان امیر علی
3 مرداد 91 22:57
فدات بشم من خاله جون سبک و خنک شدی عزیزم موهات مبارک باشه ماشاله عکسهات همه ناز و خوش تیپ بودنااااااااا مثل همیشه . تراشه ها هم افرین ایشاله که موفق باشی راستی کدوم مهد هست داره تراشه ها رو یاد میده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ موفق و سربلند باشیددددددددددد
مامان امیر علی
3 مرداد 91 23:00
تسلیت میگم غم اخرتون باشه
ناهید
4 مرداد 91 0:14
وبلاگ خیلی جالب و قشنگی دارین.خوشحال میشم منو لینک کنین.
خاطره مامان بردیا
5 مرداد 91 16:40
الهی من فدات شم انقدر تو نازی ... آخه پسمل به این خوردنی کی دیده؟! همه مدلی بهت میاد. اما راستش موی بلند یه جوره دیگه اس
دایی بنی جون
9 مرداد 91 13:23
سلام نازی چه خوشکل شده بهش میاد اریا جون خوشم میخواد مثل خودمون پرسپولیسی هستی مطلب زیبایی بود دست مامان درد نکنه و عکس های زیبایی بودن همیشه دلتون شاد باشه
مامان پوریا و آریا
9 مرداد 91 22:50
ای جاااااااااااااااااان چه عکسهای قشنگی با این موهای کوتاه بزرگ تر بنظر میاد
مامان دیانا
11 مرداد 91 15:02
چه هلوی خوردنی شدی خوشگل خاله قیافت خیلی خیلی نمکی و با مزه شده البته که خیل فشنه ولی بهتم میاد امیدوارم معصومه جون از از این به بعد براتون لحضه ای شادی رقم بخوره و اوضاعت خوب خوب باشه عزیزم
فرشته مامان امين رضا
12 مرداد 91 9:26
سلام عزيزم اولا فوت دايي شوهرتوتسليت ميگم انشاله خدابهتون صبربده. دوما خداحفظ كنه اين پسرشيرين زبون وباهوشتوببوسش فراوان سوما موهاي كوتاه بهش ميادقياقش عوض شده وكلا"زده مردونه اسپنديادت نره. راستي عكساي تولدامين رضاراگذاشتم بياوببين.
دختر یلدا
13 مرداد 91 19:57
سلام خاله جون ماشا اله موهای کوتاه هم بهت می یاد همیشه شاد باشی و سلامت :
دخترک
17 مرداد 91 2:28
مطمئنم آریا در آینده بدجور دختر کش میشه مواظبش باشین واسش اسفند دود کنید معصومه جونم
مامان سانلی
17 مرداد 91 18:19
سلام مامانی.سلام اریا خاله.مثل ماه شدی عزیزم.خیلی بهت میاد قربونت برم.البته من دیر اومدم و دیر دیدمت ولی وقتی دیدم کیف کردم. خدا پدر عزیزتونم رحمت کنه.سرنوشت رو کاری نمیشه کرد.
مامان احسان
3 شهریور 91 6:08
ای جونم خاله قربونت بره منم آریا با موهای بلند دوش دارم.. چرا موهاشو کوتاه کردین آخه..
باران قلنبه
18 شهریور 91 0:42
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین. دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید .این جشنواره تا اول مهر مهلت داره. آدرس سایت آتلیه سها: Soha.torgheh.ir/festival یا به لینکش تو قسمت لینکهای وبم مراجعه کنید.مرسییییییییییییییییییییی. یادتون نره منتظرماااااااااااااااااااا
مامان مهبد كوچولو
16 دی 91 13:07
سلام عزيزم . ماشالله ماشالله خيلي خوشگله و خوش تيپه آقا آريا .... اسفند براش دود كنيد . من خيلي خيلي دوستش دارم
حانیه
30 خرداد 92 0:51
سلام نینی خیلی خوشگی دارید امیدوارم لحظه های خوبی رو در کنار فرزند دلبند تون تجربه کنید