گردش از طرف مهد كودك
پنج شنبه قرار بود با مربي هاي مهد كودكتون بريم پارك بانوان جاي خوب و جالبي بود چون تمامي خانم ها مي تونستن بدون حجاب بگردن فقط تنها عيبش اين بود كه بدليل همين بي حجابي جلوي در تفتيش شديم و گوشي همراه هاي دوربين دارو گرفتن براي همين اونجا نتونستم ازتون عكس بندازيم ولي خيلي خوش گذشت مربيهات هم خيلي خوب و خوش برخورد بودن و من از برخوردشون با بچه ها خوشم اومد ساعت 5 رفتيم تا ساعت 8 اونجا بوديم تو و پرهام هم كه همش مثل خروس جنگي بودين جالب اينجاست كه پرهام مي گفت من مختارم و تو هم مي گفتي من عبوتيم يعني مرد عنكبوتي بعد با همديگه مي جنگيدين من و خاله مهشيد هم همش بايد شما دوتارو جدا مي كرديم ولي خيلي بهتون خوش گذشت به من و خاله هم بد نبود فقط شما دوتا جوجه خيلي مارو اذيت كردين موقع برگشت تو گريه كردي كه نريم خونمون بريم پارك با كلي گريه و زاري از خاله ها و پرهام جداشديم و رفتيم خونه البته ناگفته نماندتا خونه حسابي با گريه هات كه كلي ادامه داشت روي اعصاب ماماني بودي.
اينم عكسايي كه وقتي از باغ خارج شديم جلوي در ازتون انداختم تا قبل از اينكه ماشين بياد
اين قبل از رفتنمونه توي خونه
اينم آريا (مرد عنكبوتي) و پرهام(مختار) با كلاه هاي يكجور
البته تو توي باغ لباستو كثيف كردي مجبور شدم عوض كردم
اينجا هم مختار و مرد عنكبوتي با هم دوست شدن
اينجا هم در حال قايم موشكين
اينم عكس تكي پرهام كه دوست صميمي آرياست كه چهارماه بزرگتره و از نوزادي باهم توي يه مهد هستن (ماماناشون هم باهم دوستن) به قول مربي هاي مهد خيلي پشت همن و حواسشون به همديگه هست ولي خودشون دوتا هميشه در حال جنگن
اينجا هم پرهام مي خواد تورو بوس كنه