آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه سن داره

گل پسر ماماني

نقاشي كشيدن مامان و رنگ كردن آريا

1390/5/29 12:49
نویسنده : مامان معصومه
2,044 بازدید
اشتراک گذاری

 

اينروزا خيلي وقت كم مي يارم براي آپ كردن وبلاگت ماماني آخه ساعات كاريمون كم شده به خاطر ماه رمضان و حجم كاري زياد براي همين اصلا" نمي رسونم كه به وبلاگت سر بزنم و نظرات دوستاي خوبمونو تاييد كنم و وبلاگتو به آپ كنم ببخشيد ماماني.

 

اما خلاصه كارات اينكه تازگي ياد گرفتي دفتر و مداد رنگياتو مي ياري مي گي (ماماني تو نقاشي اكش من خطش بزنم) منظورت رنگش بكنمه ديگه كارم در مياد يه موقع مي بيني دوساعت نشستيم من نقاشي مي كنم و تو به يك چشم بهم زدن رنگش مي كني اونم چه رنگي.

پنج شنبه از صبح روت كار كردم كه بريم موهاتو كوتاه كنيم اگه گريه نكني برات جايزه مي خريم آخه هروقت مي ري سلموني كلي گريه و زاري مي كني اخرم موهاتو كوتاه نكرده بر مي گردي وقتي عصر برديمت آرايشگاه تا موقعي كه نوبتت بشه منم همينطوري داشتم در مورد جايزه و گريه نكردن حرف مي زدم و تو همش مي گفتي (خوب) موقعي كه نوبتت شد همچين مثل اقاها رفتي اونجا نشستي و تكونم نخوردي كه منو بابايي يه نگاه از تعجب بهم كرديم smilies1وقتي هم كارت تموم شد اومدي پيشم و گفتي (مامان ديدي گريه نكردم حالا اريم جايزه بخريم) اونجا بود كه فهميديم بله دلتو براي جايزه صابون زده بودي از اونجا رفتيم مغازه اسباب بازي فروشي بابايي گذاشت به عهده خودت كه هرچي دوست داري برداري تو هم از اونجا كه پسر قانعي هستي يه ماشين برداشتي كه آهنگ مي زد و دراش باز و بسته مي شد من هركاري كردم اونو نخريم يه چيز بهتر برداريم تو قبول نمي كردي مي گفتي (همين اوبه همينو ايخوام) آخرم بابايي از خدا خواسته كه تو اينقدر خوب و ماهي گفت كه چكارش داري خوب اينو دوست داره برات خريد و اومديم بيرون و ماشينتو انداختي توي كيفت كه توشو پر كرده بودي از ماشين كه مي خوايم بريم خونه مامان بزرگ شفيقه. تازگي ها هر جا ميريم تو كيفتو پر اسباب بازي مي كني و دنبال خودت مي كشيش.

جمعه هم من تقريبا" داشتم يه خونه تكوني براي تولدت مي كردم كه تو هم همش توي دست و پا بودي جارو مي كردي دستمال مي كشيدي وقتي هم جارو رو از دستت مي گرفتم كه خودم جارو كنم گريه مي كردي كه مي خوام جارو كنم خلاصه حسابي كمك مامان كردي بعد از يه خونه تكوني بردمت حموم كه حسابي گريه كردي مي گفتي (حموم دوست ندارم فقط آب بازي كنيم نشورم) با كلي مكافات شستمت و آوردمت بيرون.

عكساي پسر گلم

اين دوتا جايزه جديدته كه پسر خوبي بودي ماماني برات خريدم از وقتي كه جايزه گرفتي همش مياي بهم مي گي (مامان اگه برم مهدكودك دوست مك كوئين رو هم برام مي خري) منم مي گم اگه پسر خوبي باشي برات مي خرم تو مي گي ( نه بگو اگه بري مهد كودك برات مي خرم)

عزيزم

عزيزمعزيزم

اينم نقاشي هاي مامان و رنگ كردن آريا (همه شخصيتاي بن تنه)

آتيشيهآتيشيه

آريا آريا

آرياآريا

عشق مامانعزيزم

آخه اين چه جور رنگ كردنه ماماني              نقاشي مي كني يا تلويزيون نگاه مي كني آخه

عسلمعمرم

اينم آريا بعد از كوتاهي مو ماشين توي دستتم جايزته ماشيناي روي ميزم تمام اون اسباب بازيهاته كه با خودت آوردي خونه مامان بزرگ

آرياي مامان

نفس مامان

اينم عكس كمك كردن آريا

عزيز مامان

خونه رو جارو مي كني يا خودتو

قربونش برم

دوست دارم ماماني

عزيزمSmilehaa

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان زهرا نازنازی
29 مرداد 90 14:11
سلام عزیزم منتظر حضورتون در بازی وبلاگیمون هستم عکسها مثل همیشه عالی بود قربون این گل پسری نازنین (ماشاالله)
میثم
29 مرداد 90 14:34
سلام داداشم ایشالله همینطوره
مرسی آره همینطوره تو گلدون نیس، تو باغچه س، یه هفت هشتایی هست داره برگشون تموم میشه
خب دایییجونمه
داداشی هر یه ربع ساعتش زنگ میخوره، حالا فکر بقیه شم بکن[تشویش] کامپیوترم دلش جووونه
باژه[بوسه]


پس فكر كنم چند وقت ديگه باغچتون به بيابون تبديل بشه اينطور كه پيش مي ري
میثم
29 مرداد 90 14:51
پسرعمو کوشولوم به هیچ صراطی مستقیم نیس شوما چطو راضیش وکردید
البته سر اونم شیره میمالیم
الان شوما اونو گول ززدید یا اون شوما رو؟
خب بچه اگه رفت مهد کودکک پسر خوب میشه دیه
وای داداشی اینطو تعریف میکنی آدم دلش نمیخواد بچه دار شه(نه بیا تورو خدا بچه دار شو
نه بی شوخی اینهمه دردسر داره؟


مي گم تو اول بيا قدم اول و بردارو مامان بچه رو پيدا كن بعد در مورد بچه دار شدن بحث ميكنيم چطوره
دردسر داره اعصاب خورد كني داره داد و بيداد داره دعوا هم داره ولي ته ته تهش خيلي خيلي خيلي شيرينه بچه براي آدم يه دنياست وقتي بچه دار مي شي از خودت ديگه غافل مي شي همچيت مي شه بچه
میثم
29 مرداد 90 14:54

الا من اومدم خونتون لازم نیست راهنماییم کنید، خودم همه جارو بلدم



به به خوش اومدين قدم رنجه فرمودين چي براي افطار درست كنم
الهام مامان رامیلا
29 مرداد 90 15:02
امشب تمام آینه ها را صدا کنید. گاه اجابت است رو به سوی خداکنید. ای دوستان آبرودار در نزد حق، درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید.
میثم
29 مرداد 90 15:17
الان دقیقا کدوم قسمت موشو کوتا کردید؟
رنگش از نقاشی مامانش خوشگلتره، مسخرش نتن
چه باحال بود عکسات
داشت پاشو جارو میکرد؟
دعا یادت نره واس "همه"
واس منم، مگه زنداش نمیخوای؟ خب دعا کن دیه


الان دقيقا" جلوي موهاشو كوتاه كرده به اين تابلوييه
كي مسخرش كرد بچمو
پاشو جارو مي كرد دلشو جارو مي كرد بعد مي گفت مامان حالا تو
زن داداش كه مي خوايم البته تو داداشي تنبلي بايد خودم دنباله يه زن داداش خوب و با خدا باشم
تینا بیدی
29 مرداد 90 15:43
معصومه جون ماشالله خودتم یه پا نقاشی ها.
مبارک باشه کوتاهی موهای آریا جونم. چه خوب که وقتی بچه ها به حرف می یان می شه با وعده و وعید راضیشون کرد به کاری.


مرسي عزيزم
مامان حسنی
29 مرداد 90 22:23
سلام
تریپ جدیدمبارک خیلی بهت میاد مبارکت باشه عزیزم
راستی مامانی هم خوب نقاشی میکشه هنرمندیه واسه خودش
برای بردن اسباب بازیهات یه چمدون لازم داری


ساكشم الان دسته كمي از چمدون نداره تا جايي كه جا داره توشو پر مي كنه
اعظم مامان سپهر
30 مرداد 90 0:14
فدای این نقاش کوچولو جایزه ها مباک آریا گلی عشق بن تنی
مامان آرمان
30 مرداد 90 1:16
سلام دوست خوبم.کوتاهی مو مبارک باشه.میدونستی شما و آرمان از خیلی جهات به هم شبیه هستید.
هم تو تلفط لغات مثل خوبه که آرمان هم میگه اوبه.....هم تو کمک به مامان که بازم آرمان هم عاشق گردگیری و جارو برقی کشیدنه و هم تو مدل اسباب بازی هاتون و .....و مهمتر نزدیکی تارخ تولدتون که آرمان هم 28 شهریوره
خدا این گل پسر را برای مامان و بابای مهربونش حفظ کن.آمین



مرسي خاله جون پس آرماني حسابي شبيه منه خيلي دوسش دارم

مامان ماهان
30 مرداد 90 1:59
اولا مبارکههههههههه عزیزم
دوما آفرین که به مامانی کمک میکنی و خسته نباشییییییییییییییییییی
سوما جایزه ات هم خوشگل بود
بابا مامانی پسرمون به این خوشگلی رنگ کرده بیا دوتایی یه نمایشگاه از کارای ماهان و آریا راه بندازیم چطوره؟؟


خداييش رنگ كردن اين دوتا وروجك نمايشگاه زدن هم داره

نازنین نرگس نفس مامان
30 مرداد 90 3:30
چه خوشکل کشیدی مامان جون و البته خوشکل اریاجون خط خطی کردهچه ماشینای نازی داره این گل پسرمونالهی که به مامان جون کمک میکنی بوس بوس


مرسي عزيزم
كمك كه چه عرض كنم!!!
مامان نازدونه ها
30 مرداد 90 8:07
کوتاهی موی گل پسر مبارکه همینطور جایزه ش
از الان تا روز تولدش هم تولدش رو تبریک میگم


مرسي خاله جون
بابا محسن
30 مرداد 90 9:51
به به رسیدن به خیر . چکار میکنید با کم شدن ساعات کاری ! الحمدلله که خوابتون ختم به خیر شد و با شگفتی افرینی آریا جون توی سلمانی به خوبی نگرانیتون را به شادی تعبیر کرد .
نقاشیهاشم قشنگه . زیر اون خطخطی ها نقاشی کرده ! بازم خوبه پرهام از روی کاغذ یهو میره رو پاهاشو و فرشو ... گاهی لپ و ...
براتون در این شبهای عزیز دعای خیر داریم . شما هم ما را توی لیست دوستانتون امشب یاد کنید . برادر کوچکتون محسن و خانواده کوچولوش


خدا شما و خانواده كوچولوي پر مهرتون هميشه شادو سرزنده نگه داره و ساليان سال در كنار هم به خوبي و خوشي زندگي كنين و شاهد به ثمر رسيدن گل خوشگلتون باشين
مادر نیایش کتاب آفرینش
30 مرداد 90 10:42
وای خاله جونم چه قشنگ رنگ کردی نقاشی های بن تنی رو .
خیلی وقته به ما سر نمی زنی . باشه . ولی من هر روز میام می بینمت .


خاله باور كن مامانم اين روزا وقت كم مي ياره ازش به دل نگيرين تورو خدا ما هميشه دوستون داشتيم و داريم و خواهيم داشت بوس بوس بوس
مریم
30 مرداد 90 10:56
سلام عزیزم خسته نباشید از تمیز کردن و کارهای اداره و نقاشی کشیدن
ولی خودمونیم خوب نقاشی می کشی
آفرین به مامانی
و کوتاه کردن موهاتم مبارکه عزیزم
ماه شدی خاله
بوسسسسسسسسس برای آریا جونم
این شبها التماس دعا


مرسيييييييييييييييي
بوس براي خاله خوبم
مامان رها
30 مرداد 90 11:08
سلام عزیزم مبارکه موهاتو کوتاه کردی ،آفرین جیگر که نقاشیاتو رنگ میکنی راستی مامانی آفرین حسابی نقاشی واسه خودت خیلی خوب شخصیتها رو نقاشی کردی


خوب وقتي آريا عشق بن تنه منم بايد خودي نشون بدم ديه
بوس بوس بوس
خاطره مامان بردیا
30 مرداد 90 12:11
قربون اون رنگ کردنت برم من... خیلی باحال بود... کوتاه کردنم موهاتم مبارکت باشه عزیزم
مامان گیسو
30 مرداد 90 18:47
سلام عزیزم خوبی ؟

وای آریا جونممممممممممم عاشقتمممممممم
خیلی نازییییییییییییی
موهای خوشگلت هم مبارکههههههههه
هزارتا بوسسسسسسسسسس


مرسي خاله جون
مامان ماهان عشق ماشین
1 شهریور 90 1:48
جیجرتو پیکاسوی زحمت کش.مامانی قدر این ÷سرو بدون.
خاله جون میبینم که مک کویین هم بین ماشینای روی میز پارک کردی.


آره خاله ولي هرچي به مامانم مي گم دوستشم بگير مامانم مي گه آقا نياورده آخه من دوستشم مي خوام
مامان پارسا
1 شهریور 90 22:20
واااااااای زحمت کش خاله خسته نباشید
چه ماشینای نازی
چه پسر خوبی که گریه نمیکنه
دست مامانی هم درد نکنه که انقدر نقاشیهاش قشنگه(خدایی خیلی خوب میکشی)


مرسي خاله جون
واقعا" خوب مي كشم به خودم دارم اميدوار مي شم