آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

گل پسر ماماني

بر لب جوي نشين وگذر عمر ببين

1391/6/21 9:16
نویسنده : مامان معصومه
3,240 بازدید
اشتراک گذاری

 نایت اسکین

ديگه فقط هشت روز مونده به سومين سالگرد تولدت عزيز دلمنایت اسکین

ســـــــــــــــــــــــــــــــــه ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال گذشت به يك چشم بهم زدن طوري كه وقتي عكساو فيلم هاي اين سه سال و نگاه مي كنم با خودم مي گم يعني آريا اينقدر كوچولو بوده روزگار چه زود مي گذره

در 23 شهريور 1387 دنيا صداي گريه ي كودكي را شنيد كه امروز تنها بهانه براي خنديدن من است ....

عكس تولد يكسالگيت اولين سالگرد زميني شدنت اينقدر كه شيطوني مي كردي و يكجا بند نمي شدي اصلا"‌نتونستم ازت عكس تكي بندازم يا يك عكس درست و حسابي با كيكت همش توي بغل بودي عكس تكياتم مال زمانيه كه ماماني هما نگهت مي داشت هوا و خوشت مي يومد مي خنديدينایت اسکین و منم از فرصت استفاده مي كردم و ازت عكس مي نداختم

عشق مامان

كيك تولد

عكس تولد دوسالگيت

توي تولد دوسالگيت نمي دوني ماماني چه بلايي سر كيك بيچاره آورده بودي نایت اسکینطرف خودتو همه رو با انگشت خورده بودي به طوري كه هيچ نمايي قشنگي ازش نمونده بود تا آخر مراسم كيك بري و عكس انداختن هم مشغول خوردن بودي تمام عكساتو كه نگاه مي كنم همش داري انگشت به كيك مي زني.

تولد دوسالگيت

كيك تولد

قربونش برم

توي تولد دوسالگيت دوتا خاطره بد براي ماماني مونده كه اوليش اينه كه فيلم برداريه تولد با دوربين عمه نرگس بود و در طي مراسم هم عمه نرگس دستش مي ره روي تنظيمات دوربينو همه فيلم تولدت پاك مي شه براي همين ما از جشن تولد دوسالگيت هيچ فيلمي نداريم نمي دوني كه چقدر ناراحت شدمنایت اسکین و ريختم تو خودمو هيچي نگفتمنایت اسکین .

دوميش بدتر از اوليشه اونم اينه كه يكي از پسر بچه هاي شيطونه فاميل آخراي تولد تورو محكم هول مي ده و تو با پشت سر محكم مي افتي روي سراميكا به توريكهنایت اسکین از گريه ضعف مي كني نمي دوني چطوري خودمو بهت رسوندم آخه داشتم پذيرايي مي كردم وقتي بغلت كردم رنگ و روت پريده بود و شده بودي مثل گچ دست و پاتم سرد سرد شده بود ديگه داشتم ديوونه مي شدم اينقدر ترسيده بودم كه نگو مخصوصا" ديدم چشماتم داره بسته مي شه داشتي مي خوابيدي نمي دوني ديگه مامان شده بودم عين ديوونه ها كه خودمو به درو ديوار مي زدم كه مانتومو بيارين ببرمش بيمارستان كه بزرگاي فاميل هركي يه چيزي مي گفت كه تا دوساعت نخوابونش و چيزي نده بخوره و از اين حرفا اگه استفراغ كرد ببرش دكتر مثل ابر بهار گريه مي كردم اينقدر گريه كرده بودم نایت اسکینكه تمام آرايشم ريخته بود زير چشمم مامان بزرگ هما نمي دوني طفلكي چقدر ورجه وورجه مي كردو بالا پايين مي پريدنایت اسکین كه تو بخندي و خوابت نبره كه موفقم شدتو خنديدي بعد از مدتي ديدم خدارو شكر تو كم كم رنگ و روت داره بر مي گرده و هوشيار تر مي شي ولي من اصلا" به هيچ وجه تورو از خودم جدا نمي كردم نایت اسکینمامان اون پسر شيطونه هم طفلي خيلي شرمنده بودنایت اسکین كه جالب اينجاست كه من داشتم دلداريش مي دادم نایت اسکینكه بچن ديگه كاري نمي شه كرد خنده داره نه يكي مي خواست منو دلداري بده وقتي مهمونا خيالشون جمع شد كه تو خوبي خداحافظي كردن و رفتن وقتي بابايي اومد من دلم طاقت نياورد و بابايي رو مجبور كردم كه براي اينكه خيالم راحت بشه حتما ببريمش دكتر نایت اسکینوقتي دكتر از سرت عكس انداخت و گفت خدارو شكر چيزي نيست اونموقع بود كه من بازم گريه كردم ولي اينبار از خوشحالي نه از سر ترس اونوقت بود كه با خيال راحت برگشتيم خونه و دنباله تولد رو ادامه داديم ولي  با اينفرق كه آقايون فاميل درجه يك بهمون اضافه شده بودن و جمع مهمونا خودموني تر شده بودننایت اسکین(يعني فقط فاميلاي مامان) ولي تو شيطونيه مامان خوابت بردنایت اسکین.هيچوقت يادم نمي ره هميشه كه يادم مي افته باخودم مي گم خدايا اگه اتفاقي براي آريا بيفته منم مي ميرم پس خودت نگهدارش باش.

اينم يكسري عكساي تولدت كه توي آتليه براي تولد يك و دوسالگيت انداختي 

تولد يك سالگي كه توي عكس شمع روي كيك و اشتباها" جاي يك دو گذاشته بود

عشقمعشقمعشقم

اينم عكساي آتليه براي تولد دوسالگيت

عزيزمعزيزم

اين عكس ليتي بود كه توي جشن داديم به مهمونا

عزيزم

نایت اسکین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

مامان ماهان عشق ماشین
15 شهریور 90 17:30
سلام عزیزم.سه سالگی پیشاپیش مبارک.خاطرش که خیلی هولناک بود.خدا رو شکر که بخیر گذشت.
عکسای تولدای قبلیت خیلی قشنگن.من که با دیدن کیک ضعف کردم چه برسه به تو.حق داشتی انگشتیش کنی.
ایشالله جشن امسالت عالی عالی باشه و حسابی بهت خوش بگذره.


مرسي عزيزم اميدوارم واقعا" خوب برگزار بشه

مامان آرمان
15 شهریور 90 23:17
سلام دوستان خوبمون.
امیدوارم امسال تولد خیلی خیلی خوب و بیاد ماندنی بدور از اتفاقبد و پر از لحظات شاد و خاطره انگیز داشته باشین.
بچه ها هرچقدر کوچکترند تولداشونم سختره و به نظر میاد که از سه سالگی تازه متوجه تولد میشن و بیشتر هم لذت میبرن.

به امید زیباترین جشن تولد سه سالگی گل پسری






مامان آرمان
15 شهریور 90 23:20
عکسات خیلی خوشگلند


چشات خوشگگل مي بينن عزيزم

مامان کیمیا
16 شهریور 90 7:43
سلام خاله جون
وای چقدر عکسهات ناز و قشگند
ان شاله توی این جشن تولد بهترینها برات اتفاق بیفته و شادترین لحظات را سپری کنی و خدای بزگ خودش همیشه تورا از خطرات حفظ کنه
همیشه صبح به صبح براش ایت الکرسی بخون
ان شاله جشن خوبی در روی داشته باشید و حسابی خوش بگذره



خيلي خيلي ممنونم از محبتت عزيزم

بابا محسن
16 شهریور 90 7:46
هیچی بدتر از این نیست که فیلم یا عکسهاتو از دست بدی ! نمیشد ریکاورش کرد ؟ کاش همون موقع اقدامی میکردید ... حالا که گذشته . بهتره فکرشو نکنید . اون حادثه ضربه به سرش هم واقعا وحشتناک بوده اونم روز تولدش . ولی خدا شکر که داداش آریای ما قویه و خدا خودش نگهدارشه
پست قشنگیه . منم میخواستم اینکار ها را بکنم ولی فرصت نکردم . خوبه که خاطرات قدیمی هم اینجا ثبت بشه . آفرین به این مامان فعال و خوش فکر


درمورد فيلم آريا هم بعد از سه روز عمه جوني رمو بهمون داد كه ما پيشه بيش از ده تا كامپيوتري برديم ولي همه گفتن رمتون خام خامه و به قول معروف فقط خاطرش موند برامون فكرشو زياد نمي كنم ولي خوب ديگه
مرسي
مامان کیمیا
16 شهریور 90 7:48
______________$$$$$$$
_____________$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$$
_____________$$$$$$$$$
_____$$$$$$_____$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$__$$$$$$_____$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$_________$
___$$$$$$$$$$$$$$$$______$__$
___$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$_$
___$$$$$$$$$$$__________$$$_$_____$$
____$$$$$$$$$____________$$_$$$$_$$$$
______$$$__$$__$$$______________$$$$
___________$$____$_______________$
____________$$____$______________$
_____________$$___$$$__________$$
_______________$$$_$$$$$$_$$$$$
________________$$____$$_$$$$$
_______________$$$$$___$$$$$$$$$$
_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_______________$$_$$$$$$$$$$$$$$__$$
_______________$$__$$$$$$$$$$$___$_$
______________$$$__$___$$$______$$$$
______________$$$_$__________$$_$$$$
______________$$$$$_________$$$$_$_$
_______________$$$$__________$$$__$$
_____$$$$_________$________________$
___$$$___$$______$$$_____________$$
__$___$$__$$_____$__$$$_____$$__$$
_$$____$___$_______$$$$$$$$$$$$$
_$$_____$___$_____$$$$$_$$___$$$
_$$_____$___$___$$$$____$____$$
__$_____$$__$$$$$$$____$$_$$$$$
__$$_____$___$_$$_____$__$__$$$$$$$$$$$$
___$_____$$__$_$_____$_$$$__$$__$______$$$
____$$_________$___$$_$___$$__$$_________$
_____$$_$$$$___$__$$__$__________________$
______$$____$__$$$____$__________________$
_______$____$__$_______$$______________$$
_______$$$$_$$$_________$$$$$$$__$$$$$$
__________$$$_________________$$$$$
فقط برا ی تو عسل خاله


مرسي خاله جون
مادر نیایش کتاب آفرینش
16 شهریور 90 9:51
وای فقط یک هفته مونده به جشن تولد سه سالگیت آریا جون .
امیدوارم جشن خوبی به دور از هر اتفاق بد و ناگوار برگزار کنید .


مهرانه مامان مهرسا
16 شهریور 90 9:54
سلام آپم با كلي عكس
مامان حسین
16 شهریور 90 11:48
سلام
وای خانومی چی کشیدی تو تولد اریا جون.
البته تو تولد از این اتفاقا میفته...بازم خداروشکر...ایشالله تولد امسالش عالی عالی باشه...پیشاپیش تولد جیگر خاله مبارک.


مرسي عزيزم
مامان پارسا جون
16 شهریور 90 13:04
پیشاپیش تبریک


مامان سانای
16 شهریور 90 13:18
ممنون از اینکه به ما سر زده بودید باز هم بیاین


خاطره مامان بردیا
16 شهریور 90 15:50
پیشاپیش تولد 3 سالگیت مبارک باشه خاله جون. انشاءاله همیشه تنت سالم باشه و عمر با عزت داشته باشی... خدا واسه مامانی و بابایی حفظت کنه... عکساتم که مثل همیشه خوشجل خوشجله


مرسي عزيزم نظر لطفته
مامان ماهان
16 شهریور 90 17:50
چقدر نازی عزیزم
دوست دارم بخورمت گلم
خیلی عکسا نازززززززززز شده دستت درد نکنه


فقط خاله خوردني يكمم براي مامانم باقي بزار
دیروز دختر بابا...امروز خانوم خونه
16 شهریور 90 22:27
سلام مامان آریا جونی[بوسه]
واااااااایی چقدر کوچولو بوده.عکسها خیلی ناز بود کیک هاشم خیلی خوشگل بود[رضایت]خدا رحمش کردهخدا واقعا خودش این بچه های شیطون بلا رو حفظ میکنه[رضایت]میگم الان که عکسهاش و میزاری تونت حتما هر روز اسپند هم دود کن گلم.


باشه چشم ولي كي اين پسر زشتوي منو چشم مي زنه
دیروز دختر بابا...امروز خانوم خونه
16 شهریور 90 22:29
چه بد این همه زحمت کشیدین هیچ فیلمی یادگاری نموندهامسال حسابی حواس جمع باشینآریا جونم و بوووووووووووووس[بوسه]


آره واقعا"
مامان پارسا
17 شهریور 90 4:00
سلام
کیک تولد یک سالگیت خیلی با حال بوده خاله جون
کلی از خوندن خاطرات تولد 2 سالگیت ناراحت شدم،امیدوارم تموم برگهای تقویم عمرت از این به بعد پر از خاطره هایی مملو از موفقیت و شادمانی و سلامتی زیر سایه ی مامان و بابای مهربونت باشه گلم
عکسها بی نظیر بودن من واقعاًلذت بردم از دیدنشون کاشکی منم یکی از مهمونات بودم بکی از این عکسا بهم میدادی
مامانی فکر کنم پسرمونو تو جشن 2 سالگیش حساااابی چشم زدن
تو جشن 3 سالگیش خیلی مراقبش باش و اسفند و صدقه یادت نره هاااااااااااااا


فرشته مامان امين رضا
17 شهریور 90 10:24
سلام معصومه جان

پسر بانمك ونازي دارين خداحفظش كنه ببخشيد بدون دعوت اومدم خوشحال ميشم اگه اجازه بدي بتونيم دوستان خوبي براي هم باشيم .منم يك پسر 27 ماهه دارم .
د وست داشتين قدم روي چشم ما بگذارين


من از آشناييت خوشحالم عزيزم من جزو دوستان آريا لينكت كردم
فهیمه مامان پرهام
17 شهریور 90 11:03
شرمنده م که چند روزیه نتونستم بیام
مهمون و قطعی ِ نت و ...
تولد آریا جون پیش پیش مباررررررررررررک
امیدوارم اونقدر عالی بشه که تلافی ِ پارسال در بیاد
باور کن وقتی داشتم می خوندم کلی حرص خوردم و برات ناراحت شدم
اما امسال جبران ممیشه انشااله


مرسي عزيزم
مامان رها
17 شهریور 90 11:09
عزیزم واقعا که زندگی مثل برق میگذره تا یه چشم بهم میزنی میبینی وای یکسال شد
عزیزم عکسهای آریا خیل یجیگر شده حتما از طرف من ببوسش


mamane mair
17 شهریور 90 17:34
چه پسر نازیی پیشیش تولدش مبارک ایشالا صد ساله بشی ناز پسر یه چیز جالب روز تولدش با من یکی منم 23 شهریور تولدمه ببوسش


تولدتم مبارك ماماني مهربون
میثم
18 شهریور 90 3:05
سلام داداشی الان به نظرت رسیدم آخه از آخر تایید میکردم[نارحت]
نه بابا داداشی فقط خنده دار بود
جای شوما خالی ولی من که نمیدونم تو مجلس زنونه چه خبر بید؟
عالیه پیشنهادت داداشیمن از کجا بگیرم؟ رم خوبه؟یا ایالت منهتن


خوب خدارو شكر كه مشكلت حب شد تو هم شعبه خواستي بزني يه جاي با كلاس و خوش آب و هوارو انتخاب كن كه ما خواستيم بيام هم فال باشه هم تماشا
در مورد مجلس زنونه هم به مامانت مي گفتي بعد برات تعريف مي كرد شايد زودتر به فكر زن گرفتن مي يفتادي
میثم
18 شهریور 90 3:10
سه روز دیه تولدشه؟
من اونجا نمیتونم بیام کادو چی بگیرم؟
/اریا داشت ضعف میکرد تو به فکر آرایشت بودی؟[شکلک عصبانی]
عکسای خوشملی بود
میخوای بازم واسش تولد بگیری؟
لیت میدی من بخورم؟
تولد 20 سالگیش دعوتم میکنی؟
میشه 1398
اون موقع یکیه یا دوتا، میشی مادر شوهر


در مورد كادو هم ديگه بسته به كرمت حالا كه نمي توني بياي با پست پيشتاز بفرستي روز تولدش به دستش مي رسه ببين چه خواهر قانعي داري[رضایت]بازم براش تولد مي گيرم تولدش پنج شنبه است
تولد بيست سالگيش اگه تا اون موقع من زنده بودم تو هم زن گرفته بودي با زن و بچه تشريف بيار درخدمتم البته من چشمم آب نمي خوره
میثم
18 شهریور 90 3:11
جایی نرفتم خداروشکر درست شدکثافت یعنی دیوونه، دیوونه یعنی آخرشلغت نامه ی میثم
اصن که اینطوره زن نمیگیریم
نه بیا جون من بگیر


خوب خودت مي دوني
سمیه:مامان مسیح
18 شهریور 90 5:24
پیشاپیش تولدت مبارک گل پسر...انشاالله 200 ساله بشی خوشگل خاله
ضمنا دست مامان و بابا درد نکنه بابت زحمتایی که قراره واسه تولد امسالت بگیرن
---$$$$$$$$__$$__$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$__$$$$$$(¯`v´¯)$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(?)´¯)$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(?)´¯)$$$
___$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$
______$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$
________$$$(¯`(?)´¯)$$
______
____________$$$$$$
آپم دوست جونی....بدو بیا...


خاله زهرا
18 شهریور 90 13:13
ســـــــــــــــــــــــلام چطور مطوری؟ خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ خب خدارو شکر!! میدونی که چه خفره؟ میدونم میدونی پ بدو بیا وب نگار خاله که آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه[بوسه] --------------------------_(/_\) -------------------------,((((^`/- ------------------------((((--(6-/- ----------------------,(((((-,,----/ --,,,_--------------,(((((--\"._--,',; -((((\\-,...-------,((((---\----`,@) -)))--;'----`"'"'""((((---(------´´ (((--\------------(((------/ -))-|----------------------| ((--|--------.-------'-----| ))--/-----_-'------`t---,.') (---|---y;---,-""""-./---/\-- )---/-.\--)-\---------`/--/ ---|.\---(-(-----------\-\' ---||-----//----------\\'| ---||------//-------_\\'|ا ---||-------))-----|_\--|| ---/_/-----|_/----------|| ---`'"------------------\_|---------/ ;;;; \ ____----- .;;.
مامان نیایش
18 شهریور 90 16:56
تولدت پیشاپیش مبارک خاله جون عزیزم ان شا الله سالیان سال صحیح و سالم کنار مامان و بابا خوش باشی و شا دعزیزم خدا رو شکر که اتفاقی برات نیفتا دخیلی ناراحت شدم خدا خودش نگهداره همه بچه ها باشه
عکس های نازت هم خیلی قشنگه سالم باشی


مامان پرهام
18 شهریور 90 17:46
سلام تولد گل پسرت پیشاپیش مبارک. این دفعه قبل از شروع تولد یه صدقه ی حسابی بگذار کنار. خدا مواظب همه ی بچه ها هست


اعظم مامان سپهر
19 شهریور 90 9:20
اي جاااااااااااان تولدت مبارك عزيز دلممممممم ايشالا 120 ساله بشي
چه عكساي متفاوتي از اين گل پسر تو تولدش خاطره كردين مامان جون همراه كيكهاي خوشمزه كه اميدوارم سراسر زندگيش به شيريني اين كيكا باشه
به نظرم خاطره انگيز ترين تولد همون تولد يكساليه كه همهشون رفتارهاي مشابه دارن


مرسي عزيزم
واقعا" قشنگترين تولد همون تولد يكسالگيه
نازنین نرگس نفس مامان
19 شهریور 90 17:27
ابجی اشکمون رو دراوردی خاطره تلخی بود من که خیلی اذیت شدم اخه نمونه اش رو دیدم خیلی وحشتناکه و دلهره اور خانمی واسش اسپند دود کن یادت نره امسال توی تولدش قبل و بعدش حتما اسپند دود کنی ها طفلی پسرگلم چی کشیده بمیرم و البته ابجی خوشکلم


مرسي از همدرديت گلم