پس انداز
سلام عشق مامان خوبي نفسم
ديروز بابايي برات يه قلك بزرگ خريده بود كه پس انداز كردنو بهت ياد بديم تو هم اينقدر خوش حال شده بودي كه نگو از انداختن پول توي قلك خيلي خوشت اومده بود همش مي گفتي (مامان اول بده اِندازم اوللَكَم)اينقدر هم اين پس انداز كردنو خوب ياد گرفتي كه همون ديشب نزديك چهل پنجاه تومان پول پس انداز كردي ديگه ول كن هم نبودي ديگه مجبور شديم بگيم كه پولامون تموم شده مي گفتي (خوب من گوناه دارم مي خوام اولامو فَسَنداز كنم) قرار گذاشتيم كه فردا دوباره هم بابايي هم ماماني بريم سركار پول بياريم بديم تو شيطونك تا پس انداز كني.
ديروز از مهد كه اومديم خونه تو خيلي كسل بودي ساعت هفت گرفتي خوابيدي منم زانوي غم بغل گرفته بالا سرتو نشستم كه چرا زود خوابيدي دنبال دليل، وقتي بابايي اومد و اوضاع رو ديد شروع كرد سر به سر من گذاشتن كه امان از دست شما مامانا بچه زود مي خوابه ناراحت مي شين دير مي خوابه ناراحت مي شين غذا زياد مي خوره نگران مي شين غذا نمي خوره غصه مي خورين، همش دنباله دليل براي كاراي بچه اين و خودتونو اذيت مي كنين واقعا" هم حق با بابايي بود چون تو فقط فقط بي خوابي داشتي و هيچ دليل ديگه اي هم نبود چون دوساعت بعدش بيدار شدي و تا ساعت 12 شب هم بيدار بودي ولي چه كنم دست خودم نيست همش نگرانتم.
امان از دست اين شخصيتاي بن تن كه تمومي هم نداره هر روز يه شخصيت جديد به مجموعش اضافه مي شه همچين اسماي عجيب غريبي هم داره كه نگو من كه بعضي از شخصيتارو از خودم اسم درآوردمو بهت گفتم بنا بر ظاهري كه دارن تو هم كه عشق بن تن هر شخصيتي كه مي ياد مي گي (مامان من اينو ندارم برام اِخرش گوناه دارم) هرجا هم مي ري اين كيف مخصوص شخصيتاي بن تنتو دنبال خودت مي بري دستشوئي مي ري بايد پشت در باشن توي تختت مي ري براي خواب بايد پايين تختت باشن موقع تماشاي تلويزيون هم كه جاي خود داره بايد رديف كنارت باشن هر روزم كه به تعدادشون اضافه مي شه من فقط منتظرم ببينم اين بن تن كي تموم مي شه كه ما راحت بشيم.
و اما عكس
آريا با قلكش البته ناراحت از اينكه ديگه پولي براي انداختن توي قلك نداره
آريا در حال خودن شير پولي
و اما بن تن و شخصيتاش
اينم آريا بن تن بزرگ سر دسته همه شخصيتاي ريزه ميزشون
تک تک روزهايم را ميسوزانم ، تا چشمکي شوم براي شب هاي بي ستاره ات . . .
عزيزم دلم بي نهايت دوست دارم