آريا و اداره
سلام به اميد زندگيه مامان ديروز يكي از بهترين روزاي من بود به خاطر اينكه تو نسبت به سالهاي قبل عاقل تر شده بودي و معني تبريك و هديه رو به خوبي متوجه مي شدي تند تند مي اومدي بوسم مي كردي مي گفتي (مامان اوزت مبالك) شب هم بابا يه كادو خريده بود آورد يواشكي داد بهت كه تو بديش به من تو هم خيلي بامزه اومدي گفتي (مامان شِشاتو ببند )وقتي من چشمامو بستم اومدي بوسم كردي كادورو دادي بهم گفتي (براي تو اوزت مبالك) موقعي كه مي خواستم ازت بگيرم بهم ندادي و خودت مشغول باز كردنش شدي و وقتي كاغذ كادوشو باز كردي با ذوق گفتي (اِ اُدتولونه) بعد هم شروع كردي به همه ادكلن زدن وقتي بهت گفتم مرسي عزيزم كه برام كادو خريدي با صداقت تمام گفتي (من كه نَ اَريدم بابا اَريده داده من بهت بدم) منم بوست كردم گفتم خوب چون تو نمي تونستي تنهايي بري خريد بابا رفته خريده از طرف تو كه تو گفتي (آخه من پول ندادم كه) بابايي گفت باشه پولشو از سهميه قلكت كم مي كنم خوبه كه با اين حرف بابايي تندي رفتي گلكتو آوردي و روبه بابايي كردي و گفتي (پول اُدتولونو از تو اولَكَم در بيار تا خودم براي مامان آدو اَريده باشم )اينقدر از اين كارت ذوق كرده بودم كه نگو بابايي هم هرچي مي گفت بعدا" اينكارو مي كنم تو به خرجت نمي رفت و همچنان به كارت اصرار مي كردي آخر من قلكو ازت گرفتم تا اينكارو انجام بدم و به نوبه اي گولت زدم. باوجود تو عزيز دردونه ي من با اين همه محبت و محبت هاي بي دريغ بابايي ديگه توي اين دنيا هيچ كم و كسري ندارم و از خدا فقط فقط خواستار سلامتي براي شما و خوشبختي و موفقيت براي تو بهانه ي زندگيم هستم.
روز چهارشنبه به مناسبت روز زن اداره ما جشن بود براي همين من تو رو و خاله مهشيد پرهام و آورده بوديم اداره كه نمي دوني شما دوتا شيطونك چه كارا كه نكردين توي اتاق، اتاق و گذاشته بودين روي سرتون اولش با ديدن كارتون شروع شد و همه چي به خوبي بود تا اينكه كارتون ديدن دلتونو زد و شروع كردين به بازي هاي ورجه وورجه اي از قايم باشك گرفته تا فوتبال. عصري هم كلي روبروي اداره توي پارك بازي كردين ماهم به اميد واهي كه شما توي مترو مي خوابين و ما يه نفس راحتي مي كشيم ولي تا تونستين توي مترو هم شيطوني كردين ولي به محض اينكه اومديم خونه تو روي مبل دراز كشيدي تا من لباسام و در بيارم ديدم بـــــــــــله خوابت برده لباساتو يواش در آوردم و گذاشتمت توي جات اينقدر خسته بودي كه تا خود صبح بيدار نشدي وقت شام هم وقتي صدات مي كردم مي گفتي (شام نمي خورم مي خوام بخوابم).
و اما عكس.....
آريا و پرهام در لحظات اوليه ورودشون به اتاق در حال ديدن كارتون
در حال قايم باشك كه آريا رفته پشت كمد قايم شده و پرهام هم داره زير ميزا دنبالش مي گرده
در حال نشان دادن جذبه به يكديگر (بهم ديگه اخم مي كردين و بلند بلند مي زدين زير خنده)
يه جذبه اي هم به من نشون دادين كه زياد داشتم عكاسي مي كردم
در حال مرد عنكبوتي شدن و ديوار پيمايي
سبقت گرفتن براي گرفتن ژسته خوشگل (اين عكسه تكي كه البته قرار بود از پرهام انداخته بشه كه تو شيطونك نذاشتي)
و اين عكس تكي پرهام كه باز تو......
يك سري عكس توي حياط سازمان ازتون انداختم كه هر مدل تكي كه مي نداختين يكي همون مدلي هم بايد دوتايي مي نداختين براي نمونه
آريا
پرهام
و اما آريا و پرهام در همونجا
و اما ديگر عكسا به طور خلاصه(تازه شانس آورديم خلاصشون كردم)
اينم از اون عكسا بود كه گفتم من براي اينكه خلاصه كردم ديگه از گذاشتن عكس تكي پرهام گذشتم
و اما عكساتون توي پارك
عزيزم خواباي خوب ببيني
دوستاي گلم بايد ببخشيد كه با اينهمه عكس خستتون كردم اما باور كنين اين تازه گلچيني بود از عكسا كه به هيچ عنوان ديگه نتونستم ازشون بگذرم و خلاصه ترش كنم شرمنده ديگه