آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

گل پسر ماماني

مامانی مریض

1389/12/14 9:45
نویسنده : مامان معصومه
553 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی پنج شنبه تورو گذاشتم پیش دایی عابدین خودم رفتم خرید چون خیلی سرد بود تورو نبردم وقتی از خرید برگشتم دایی عابدین می گفت با هم رفتین حموم من پرسیدم گریه نکرد گفت نه دوساعت حموم بودیم بیرون نمی اومد من تعجب کردم. جمعه که ازخواب بیدار شدیم دیدم ای داد مامانی حسابی سرماخورده فقط دعا می کردم تو دوباره مریض نشی چون تازه داشتی خوب می شدی بابایی بهم گفت بخاطر بیرون رفتن دیروزته چون لباس گرم نپوشیده بودی خدارو شکر کردم که تورو نبردم تو پسر گلم اینقدر ماه بودی که اصلا اونروز اذیت مامان نکردی تازه اومده بودی سرمن و گذاشتی روپات می گفتی (مامان نازی مامان نازی) بعد با دستات نازمم می کردی بعد. با بابایی بازی می کردی همش ادای بن تن و در می آوردی بعد می رفتی بابا و دایی رو می کشتی دلم می خواست یه عالمه بوست کنم ولی نمی تونستم چون مریض می شدی دلم برای بوس کردنت تنگ شده مامان قربونت برم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)