اسباب بازي هاي ني ني گوگولي بودن آريا
ماماني بالاخره خريداي تولدت تموم شد كادوتم ديروز خريدم ديگه واقعا" خسته شدم باور نمي كني هرسال يك ماه مونده به تولدت من شروع مي كنم ديگه خاله زهرا هميشه منو مسخره مي كنه مي گه چه خبرته كو تا تولد آريا ولي باور كن با اينكه يكماه زودتر شروع مي كنم هميشه وقتم كم مي يارم الان خريدات تموم شد فقط مونده كيك و ميوه تازه از يه روز قبل تولدت كلي كار دارم تميز كردن خونه، درست كردن غذا ها، دسرها، تزئين خونه و كلي كار ديگه تازه اونم دست تنها خدا كنه كه تولدت خوب بشه و تو خوشت بياد اونوقته كه خستگي از تن مامان در مياد.
ديروز ماماني رفتي سراغ كمدت كه اسباب بازي هاي قديمت و لباساي كوچولوييتو گذاشته بودم از توش يه كيف پر از اسباب بازي هاي جغجغه دار درآوردي و خوشحال و خندان از كشفي كه كردي اومدي پيشم گفتي (مامان ميمين چي پيدا كردم مال منه چوچولو بودم) منم احساساتي شدم و محكم بغلت كردم و يه بوس محكم ازت گرفتم و گفتم آره عزيزم مال تو وقتي ني ني بودي باهاشون بازي مي كردي نمي دوني چقدر خوشحال بودي از پيدا كردنشون كلي هم باهاشون بازي كردي انگار كه از ني ني بودنت چيزي يادت بود و خاطراتت تازه شده بودن.
و باز عكس
اين عكس آريا با عروسكاش موقعيكه ده ماهش بود
قربونت برم ببين چقدر توپولي بودي
اينم عكس آريا با اسباب بازي قديمش موقعيكه دوسال و يازده ماهشه