آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

گل پسر ماماني

اندراحوالات آريا

1390/8/4 15:17
نویسنده : مامان معصومه
2,516 بازدید
اشتراک گذاری

 نایت اسکین

ماماني اين چندروز بدترين روزاي زندگيم بود همش مريضي و تب و دارو و آمپول و آزمايش و دوا و دكتر ديگه شباهم كابوس دكتر مي ديدم نمي دونم اين تب لعنتي كي مي خواد دست از سرت بر داره ديگه واقعا"‌كم آوردم هرشب دارم برات شياف بر مي دارم طوري شده كه كابوس نصف شباتم شامل آمپول و شيافه ديگه هزار جور آزمايش دادي ولي توي هيچكدوم عفونت پيدا نشده ولي نمي دونم اين تب نشونه چيه، از سه شنبه خونه نشين شدم به دستور دكتر غذاهات شدن سوپ و مرغ آپز و .... بي مزه ترين غذا ها بدون هيچ نوع چاشني ولي چاره چيه مجبوري بخوري الهي برات بميرم كه دم نمي زني امروز ديگه مرخصي مامان تموم شد ولي باز بايد صبح مي رفتي آزمايش (دكتر يه چكاب كامل برات نوشته بود) براي همين صبح با بابايي راهي آزمايشگاه شده بودي و بعد هم به مهد رفتي با بابايي مي گفت خيلي گريه كردي وقتي ازت خون گرفتن الهي بميرم برات كه ديگه خوني برات نمونده از بس آمپول زدي و آزمايش دادي تا حرف دكتر مي شه تو مي گي(بريم اون دوكتوري كه آمبول نداره خوب) دكتر يه چرك خشكن قوي بهت داده گفته اگه تا دوروز تبت قطع نشه بايد بري براي عكس و سي تي اسكن از ريه هات خدا كنه كار به اونجا ها نكشه و زود زود خوب بشي.

blogblogblog

تازگي ها سئوالات عجيب غريب مي پرسي ماماني نمي دونم چرا اينقدر زود شروع كردي به پرسيدن اين سئوالات من هرچي بهت جواب مي دم تو دقيق تر و كامل تر مي خواي بدوني تازه از توي جواب من يه سئوال ديگه مي پرسي چند روز پيش نشسته بوديم يه دفعه تو برگشتي گفتي(ماماني من چجوري درست شدم) من كه از تعجب داشتم شاخ در مي آوردم كه اين سئوال چطوري به ذهنت رسيده گفتم تورو خدا بمن داد تا من تنها نباشم. آريا (مامان خدا كيه) منم مستاصل از اين سئوالات تو گفتم خدا خالق همه مخلوقاته هرچي كه ما داريم و خدا آفريده تا ما در آسايش و آرامش باشيم كه تو دوباره پرسيدي(مامان خدا كوشش) منم بهت گفتم توي آسموناست ما كه نمي تونيم خدارو ببينيم بايد احساسش كنيم تو هم رفتي دم پنجره گفتي(بيا پيش من كو توي آسمون خدا نيست)هرچي من مي گفتم ما نمي تونيم خدارو ببينيم تو به خرجت نمي رفت كه نمي رفت گير داده بودي كه خدارو ببيني واقعا"‌نمي دونم جواب سئوالاتو توي اين سني كه هستي چجوري بدم كه برات قابل درك باشه. يا مثلا" هرچي كه مي بیني يا بهت مي دم زودي مي پرسي (اين چه جوري درست شده) منم بايد كلي توضيح بدم كه مثلا"‌كتاب يا دفتر يا خوراكيها يا هرچيز ديگه كه به چشمت مي ياد چه جوري درست شده.يه چيز ديگه اينكه هرچي برات مي خرم مي پرسي (اينو از كجا اريدي)به يه جواب كوتاه هم قانع نمي شي و من بايد كامل آدرس و اسم مغازه اي كه ازش خريد كردمو برات شرح بدم تا تو راضي بشي.

blogblog blog

چند وقتي هست كه علاقه بسيار بسيار زيادي به ديدن فيلم عروسي ما پيدا كردي صبح كه چشمتو از خواب باز مي كني زود مي گي(مامان سي دي عروسيم كوش)بعد مي ري توي اتاقت فيلمو مي زاري مي شيني روي صندليت و مشغول ديدن مي شي تا شب كه بخواي به خواب بري ديگه از بس خودم فيلمو ديدم با تموم خاطراتي كه ازش دارم ولي واقعا"‌از ديدنش خسته شدم نمي دونم تو چه علاقه اي به ديدنش داري موقع ديدنش هم همش مي پرسي (پس من اوشم، من كجام، محدثه اوشش،چرا من نيستم ارقصم) منم بايد توضيح بدم كه تو اونموقع نبودي ولي كو گوش شنوا.

 blog

اين عكسا رو روز جمعه داشتيم مي رفتيم عروسي ازت انداختم اولش خوشحال بودي داري مي ري عروسي اما وسطاي عروسي كه چراغ و خاموش كردن و رقص نور روشن كردن اصلا"‌بند نشدي و ترسيدي براي همين از مجلس اومدي بيرون و بابايي و دايي عابدين لطف كردن و نگهت داشتن.

عزيز دلم

عشق مامان

اينجا هم توي اتاق خودت مشغول ديدن فيلم عروسي هستي (فيلم عروسي مامان جايگزين كارتون بن تن شده)

پسر گلم

عاشقتم ماماني حاضرم تمام سختي هاي دنيارو به روي دوش بكشم ولي شاهد مريضي و بي حالي و هذيان گفتن هاي تو نباشم اميدوارم هميشه صحيح و سالم باشي آمين.

عشق مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (50)

مامان نیایش
24 مهر 90 10:32
آخی الهی بمیرم چه قدر سخته بچه که تب میکنه مادر میمیره دیگه نیایش هم امروز تب کرده نمیدونم چرا خدا خودش باید مراقب همه بچه ها باشه
ان شا الله که زود زود خوب بشه این پسر شیرین زبون و همیشه سالم باشه همه عکس هاش هم خیلی ناز شده


اميدوارم نيايش جونم هم زود زود خوب بشه عزيزم واقعا"زجر آورترين چيز براي يه مادر مريضيه بچشه
میثم
24 مهر 90 11:04
الهیی دورش بگردم چه ناناس شدهههههههههههههههههه
بهش بگو داییجون میثمو دوس داره؟
چطوری درس شده؟
دورش بگردم فیلسوفمو
بگو خدا نشونه هایی در زمین داره
میشه در نماز و همیشه با خدا صحبت کرد و میشنوه
من چقد این نااسو دوس دارم


چه داييه مهربوني خوش بحال آريا
فهیمه مامان پرهام
24 مهر 90 11:32
سلام خانومم
از چی باید ناراحت بشم عزیزم؟ راست میگی دیگه خودمم تابحال سفرنامه وبلاگی به این مفصلی ندیدم، شاید مشکل از پرحرفی من باشه
بازم نشد؟ نمی دونم چرا فقط برا شما اینجوریه؟ یه تحقیقاتی به عمل میارم، ببینم می تونم بفهمم مشکل چیه یا نه!
کاری نداری؟ می خوام برم پستت رو بخونم


پس تحقيقاتت تموم شد خبرم كن تا زودي بيام عكساي خوشگل پرهام جونو ببينم
فهیمه مامان پرهام
24 مهر 90 11:50
معصومه جون خیلی ناراحت شدم خیلی از صمیم قلبم آرزو می کنم چیز مهمی نباشه و زودتر حال آریا جونم خوب بشه انشااله همه چیز زود حل میشه و میای میگی که خدا رو شکر مسئله مهمی نبود
چقدر کاراش با مزه شده خیلی جالبه که از خدا می پرسه ها از بس باهوشه بچه م
عکساش خیلی نازه درسته نمی تونی عکسای منو ببینی اما عوضش من از دیدن آریا جون کیف می کنم، چه بامزه وایمیسته تا عکس بگیری!!!!!!! اگه بدونی من با چه ترفندائی از پرهام عکس می گیرم راستی اسپندش کن با اون موهاش

مرسي عزيزم از اينهمه مهربوني آريا عزيزم هم جالب هم تعجب آور كه زود شروع كرده به پرسيدن اينجور سئوالادر مورد عكس انداختن منم هميشه اين مشكل و با آريا داشتم بايد كلي عكس مي نداختم تا يكي دوتاش خوب بشه ولي اينقدر اينكارو كردم و به آريا ژست دادم تا خود بچم عادت كرد با خودش فكر كرد حتما" خيلي خوش استيلم كه مامانم ول كن نيست و هي ازم عكس ميندازهطوري شده كه حالا تا يه چيزي مي شه خودش ژستشو مي گيره و مي گه مامان بيا ازم عكس بنداز
سعیدی
24 مهر 90 11:50
خدا حفظش کنه ، همیشه روشنی چشمت باشه ، ازگزند و بلیات روزگار مصون باشه در آینده افتخار ÷در و مادر و فامیل و ایل و تبار و کشورش باشه


ممنون
مامان نازدونه ها
24 مهر 90 11:59
امان از این مریضی که دست از سر اریا جون برنمیداره
بهش بگو خدا تو قلبته برا همین نمیتونی خدا رو ببینی


آره والا نمي دونم مريضي از جونش چي مي خوادجملت در مورد توصيف نديدن خدا خيلي قشنگ و روان بود حتما" اين سري كه سئوال كرد اينو بهش ميگم
مامان آبتين
24 مهر 90 12:57
اميدوارم كه آريا جون ما هر چه زودتر حالش خوب بشه . مامان آريا نگران نباش الان اكثر بچه ها اينطوري مرضن .اين ويروس لعنتي كه دست از سر اين كوچولوها بر نمي داره . آبتين هم همينطوره


اميدوارم همه بچه ها از دست اين ويروسها در امان باشن
آرزو
24 مهر 90 13:41
عزیزم الهی زنده باشه
مامان دیانا
24 مهر 90 14:21
سلام عزیز دل خاله
خدا بد نده خیلی ناراحت شدم عزیزم
چرا تب کردی خوشگلم
دعا می کنم پسر قند عسل زود زود خوب بشه الهی آمین
مامانی واقعا خسته نباشی میدونم چه استرسی داری من فقط می تونم براش دعا کنم
قربون پسر خوش تیپم که خیلی با هوشه ماشاا....
آریا جونم به فیلم عروسی گیر میده دیانا هم به کارتون خونه مادر بزرگه
بوس برای دو تا نازنین


مرسي عزيزم از اين همه مهربوني ممنون همين دعاهاي شما خاله هاي خوب برام يه دنيا ارزش داره
بابا محسن
24 مهر 90 14:26
ای بابا . انشالله بلا به دور باشه از آریا جونم - من که خودم دو هفته اس سرما خوردم و خوب نمیشم بعد از اونهمه چرک خشکن و .. هنوز تب دارم و بیحال
انشالله که زودتر خوب میشه -براش دعا میکنیم


اميدوارم زودتر كسالت ازتون دور بشه مواظب پرهامم باشين ازتون مريضي نگيره
مرسي
مامان آرمان
24 مهر 90 14:40
سلام.
هنوز اون تب قبلی که نوشته بودی خوب نشده؟خدا کنه که زودتر خوب بشه.البته خیلی نگران نشو این به معنا دلداری الکی نیست.....من تو دوستام دیدم که بچه شون مریض شده و 2 هفته است که مدام در خال بهبود و دوباره وخامته.اینقدر دامنه مریضیها گسترده شده که هر سال یک نوع ویروس جدید تو فصل سرما پیدا میشه.....میدونم خیلی سخته ولی فقط میتونم بهتون بگم که دعا میکنم زودتر خوب بشه.ایشاءا....جوابش خوب باشه....
آریا جونم خیلی ماشاأااا...با هوشه...خدا براتون حفظش کنه...راستی در مورد پاسخ به سوالات بچه ها اون هم از این نوع مقالاتی هست که اگه فرصت داشتی سرچ کن که راهنماییتون میکنه.
من هنوز فیلم عروسیمون را برای آرمان نگذاشتم ولی هر وقت عکس عروسیمون را میبینه نمیدونم چرا پدرش را میشناسه ولی من را تو شکل عروس نمیشناسه.حتما خیلی عوض شدم.
آریای عزیزم را ببوس.
راستی سر یک فرصت مناسب میخوام قرار بذارم که هم شما و هم با نریمان جون یکی از دوستهای آرمان یه قراری بذاریم...دعا کن وقتش پیدا بشه.


آره عزيزم دنباله همون تبه كه هنوز آريا خوب نشده مرسي از همدليت در مورد مجلات خيلي مطلب در اين موارد مي خونم اميدوارم كه بتونم از پس سئوالاتش بر بيام
در مورد قرار هم من مشتاقانه منتظر ديدن روي ماه خودت و آرمان گلم هستم
مامان معين
24 مهر 90 14:55
سلام عزيزم ، من وبلاگت رو ديدم و مطالبش رو خوندم خيلي جالب بود و كلي خوشم اومد انشاا... هر چه زودتر خوب بشي .


مرسي عزيزم از لطفت
پرستو
24 مهر 90 15:30
خاله قربون خودتو اون تيپتو اون پشت موهات كه تو اينقدر جيگري بچه
آخه اين چه سئوالايي كه تو از اين مامان طفلكيت مي پرسي
اميدوارم زود زود زود زود خوب خوب بشي


پشت موهامو مامانم داره بلند مي كنه خاله مي بيني انگار من اخملم
مي بيني تورو خدا آدم مي مونه جوابشو چي بده
مرسي گلم
مریم(مامان روشا)
24 مهر 90 15:41
سلام مامانی خیلی ناراحت شدم دلیل تبش سرما خوردگیه یا هنوز مشخص نیست /طفلی بچم براش دعا و نذر میکنم که زود زود خوب بشه بازم میام پیشت


نه عزيزم سرماخوردگي نيست عفونته ولي معلوم نيست كجاش عفونت داره با سري اخر آزمايشش معلوم مي شه يا خونه يا ادراري يا روده اي
مرسي عزيزم از اين همه خوبي و مهربوني و نذري كه براي آريا كردي
مریم(مامان روشا)
24 مهر 90 15:49
سلام خیلی ناراحت شدم دلیل تبش سرماخوردگیه یا هنوز معلوم نیست؟طفلی بچم براش دعا و نذر میکنم تا خیلی زود خوب بشهبازم میام پیشتون
تینا بیدی
24 مهر 90 15:59
سلام معصومه جون.
وااااااااای پس ممکنه رها هم به این سن رسید ازم در مورد خدا بپرسه. چه زود عاقل می شن این کوچولوها. برم خودمو آماده کنم.
خیلی عکساشو دوست دارم ببوسش برام


زودتر از اونيكه فكر مي كنيم بزرگ مي شن و عاقل اين ماييم كه هميشه فكر مي كنيم هنوز بچن
زود خودتو اماده كن كه همين روزا نوبت تو ماماني با سئوالات رها روبرو بشي منم وقتي توي يه سايت در مورد سئوالات بچه ها خوندم با خودم گفتم حالا آريا كوچيكه زوده از اين سئوالات بپرسه ولي آريا سوپرايزم كرد
مامان پارسا جون
24 مهر 90 17:39
عزیزم ایشاا... زودتر خوب بشی


مرسي گلم
مامان امیر علی
24 مهر 90 18:37
ای وای خیلی ناراحت شدم ایشاله زودی خوب می شه .این همه ازمایش چرا خوب میشه دیگه .ماشاله این بجه ها اینقدر باهوشن که همه جوره می دونند البته از مهد هم یاد می گیرن .بهتره سوالهایشان را با سوال جواب بدین اینطوری واسه خودشون بهتره .


مرسي گلم
مامان امیر علی
24 مهر 90 18:42
با الکل پاشویه بدین تب را پایین میاره .کاش واکسن انفولانزا اول پاییز هم می زدین که از بچه های مهد نگیرن.ایشاله خوب می شه .


واكسن خواستم براش بزنم ولي دختر كودكان گفت امسال هم اگه براش نزني بهتره چون به سودش كه نيست شايد براش خوبم نباشه براي همين ما منصرف شديم
مامان حسین
24 مهر 90 18:45
سلام
اخ خیلی ناراحت شدم ..دعا میکنم زود خوب بشی خاله...حتما تب ویروسیه که اینقدر طولانی شده.


قربون مهربونيات
شهرزاد مامان حسین
24 مهر 90 23:11
الهی بگردم چرا پس اینجوری. خدا کنه همین امشب خوب خوب بشه.
خوبه که سوال میک نه مامانی. بچه های باهوش زیاد سوال می کنن


مرسي عزيزم از لطفت
خوبه كه سئوال مي پرسه ولي بديش اينه كه با سئوالاش مامانشو ديوونه مي كنه خدا كنه باهوش باشه حالا ما ديوونه شديم خيالي نيست
میثم
25 مهر 90 2:25
واس فشنش نمیزنن، بلند میشه زود خب
دستش انگشتر بود یه روز بعد کلاس گفتم انگشتر همینطوری گذاشتید آره؟
باژه


اي داداشي تنبل اگه يكم خوب چشاتو باز كني حتما يه دختر خوب با معياراي مد نظرت توي دانشگاه به اون بزرگي پيدا مي كني
مهرانه مامان مهرسا
25 مهر 90 8:36
سلام آريا جونم اوخ شدي خاله، اشكال نداره بزرگ ميشي يادت ميره
ماماني نگران نباشه ايشالا كه فقط يه ويروس مزاحم باشه و هر چه زودتر حالش خوب خوب بشه


مرسي گلم اميدوارم
مامان رها
25 مهر 90 8:53
سلام عزیزم معصومه جون میدونم چی میگی بخدا من هم از دست سرفه های رها کلافه شدم نمیدونم دیگه باید چه بکنم نگران نباش ان شا الله که به زودی زودی آریا جان سلامت میشه راستی عزیزم دیشب خواب آریا رو میدیم (اومده بود مهد رها بعد من میگفتم آریا مگه شما تو این مهد میشدی چرا من تا بحال ندیده بودمت ،من و مامانت دوست هستیم سلام من رو بهش برسون )امیدوارم روزی از نزدیک همدیگه رو ببینیم


مرسي گلم اميدوارم
اميدوارم يه روز خوابتم به حقيقت تبديل بشه و ما از نزديك همديگه رو ببينيم من كه خيلي مشتاقم
مهرانه مامان مهرسا
25 مهر 90 9:10
سلام بلا دوره عزيزم ايشالا چيزي نيست و فقط يه ويروس مزاحمه مراقب خودتون باشين


مرسي
مامان زهرا نازنازی
25 مهر 90 9:13
سلام عزیزم

الهی آریای ناز و خوشگلم زوده زود خوب بشه

خیلی نگرانش شدم. البته مطمئنم چیزه مهمی نیست .




مرسي عزيزم
مامان امیر علی
25 مهر 90 11:20
مرسی از نظرات قشنگت راستی شما کجا کرج هستین ؟پدر بزرگ من کردان کرج (قلعه چندار هستند.) راستی چرا واکسن ضرر داره ؟اخه من با کلی تحقیق واسه امیر علی را زدم دکترش شاگرد دکتر قریب و رییس بیمارستان طالقانی تهران هستش و همیشه اصرار به زدن داره و می گه از کودک ها به خاطره الودگی هوا و ... بیش از 90 ویروس را پیشگیری می کنه و پر از فایدست و از چند تا دکتر دیگه هم پرسیدم تایید کردند آن شخصی که به شما گفت دکتر هستش ؟ و دلیلش چیه ؟کل دنیا دارن به بچه هاشون می زنند .اخه چه دلیلی واسه نزدن داره ؟

عزيزم ما توي گلشهر ساكنيم
در مورد واكسن من آريا رو بردم دكتر متخصص كودكان بهم گفت بهش تزريق نكني بهتر بزار چهار سالش تموم بشه از سال ديگه براش تزريق بكن مي گفت به نفعش كه نيست هيچ به ضررشم مي تونه باشه براي همين ما از تزريق منصرف شديم
مامان رهام
25 مهر 90 11:26
الهي من بميرم رهام منم دو هفته سخت مريض بود ولي الان بهتره
اميدوارم هر چه زودتر آريا جون حالش بهتره شه.خيلي ناراحت شدم .خيلي مراقبش باشين.


خدارو شكر كه رهام جون الان خوبه
مرسي عزيزم
ترنم
25 مهر 90 12:32

چه اتاق قشنگی داره پسرت , استقلالیه ؟


بــــــــــــــــــــــــــــله
فهیمه مامان پرهام
25 مهر 90 13:21
_____████ ____________
_____██████ ___________
____████████__________ ▌
___███____███_________ █
___██_______██__________▌
__███________█__________▌
__▌●█________█_________█
__███_______ █_________█
___██_______█________██
____________██_______██__▌
____█______██______███_ █
_____▌_____██_____████_█
__________███___█████_█_█
________███__██████__█_█
______███__████____██_█
_____███_█████_████_█
____████_██████_███_█__▌
___████_█ █__███ _█__██_▌
__█████_████_▌_█_███_▌
_█████_██___██___██_█
_█████_███████_███__█__██
_███_▌███___██____██_███
_███_▌█████___███__█__█
_████_▌▌___█__█_██████
__██████_████__▌_████
___█████_____████████
._=--███████████████
_=--=_-████████████
=--_=-_=-█████████

,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~- .*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.


آریا جونم چطوره ؟ بهتره؟


بهتره عزيزم فقط منتظر جواب آزمايشش هستم تا دكتر خيالمو راحت كنه و بگه هيچي نبوده
مامان ماهان عشق ماشین
25 مهر 90 14:06
سلام عزیزم.ایشالله که بلا دوره و زود زود خوب بشی.
مامانی نمیخوام تو دلتو خالی کنم ولی تب اصلا شوخی بردار نیست مخصوصا که طولانی هم باشه.یه آزمایش خون ساده(شمارش گلبولهای سفید)مشخص میکنه که بچه عفونت داره یا نه؟
ببخشید نمیخوام ناراحتت کنم ولی چون آریا رو خیلی خیلی دوست دارم و نگرانشم اینو میگم.ایشالله که وقتی داری میخونی مشکل رفع شده باشه:
دختر همسایه ما هم یه مدت تب داشت و هیچ آزمایشی معلوم نکرد چشه.یه عالمه هم آنتی بیوتیک.تا اینکه یک دکتر تشخیص مننژیت داد و اتفاقا تشخیصش درست بود و خدا رو شکر که زود فهمیدن و هیچ مشکلی براش پیش نیومد.(عکسش تو وب ماهان هست:پستی با عنوان "دخترونه پسرونه")


مرسي عزيزم از اينكه راهنماييم كردي ولي مطمئن باش من خودم هم روي تب خيلي حساسم براي همين آريا رو بردم آزمايش داده يه چكاب كامله كامل و الان منتظر جواب آزمايششيم
دوستون داريم
مامان ماهان عشق ماشین
25 مهر 90 14:39
هزار ماشالله به آریا جون باهوش.بابا ما که موندیم مامانی چطور راضیت میکنه.
خیلی جیگری عسل باهوش.خرگوش خاله.


والا منم توش موندم به خدا كه چطوري جواب سئوالاشو بدم
مریم(مامان روشا)
25 مهر 90 15:22
سلام مامان مهربون امروز آریای نازم چطوره جواب آزمایشاش کی میاد ؟مامانی در اولین فرصت برامون بنویس من یه لحظه ام از فکرش بیرون نمیام ! ایشالا در پناه خدا هیچ چیزی نباشه و خودش تمام بچه هارو حفظ کنه خاله خیلی دوستت دارم و برات دعا میکنم خیلی زود خوب بشی میبوسمت عشق خاله


عزيزم خدارو شكر بهتره جواب آزمايشش هنوز آماده نشده هروقت آماده بشه حتما مي يام و خبرت مي كنم مرسي كه اينقدر به فكر آريا
ما هم خيلي خيلي خيلي خيلي تو و روشا جون دوسسسسسسسسست دارييييييييييييييم
ترنم
25 مهر 90 15:53
.سلام دوست نايس خودم .

.سوال اپ شده اماده كردم لطفا با صبر حوصله چون برام مهمن و شايد نتيجه كامنت ها برا خودتم جالب باشه .

.*******حتما بياي از دست ندي اين آپ رو**********.

اگه جواب سوالامو ندی الهی الهی یه میمون بوست کنه





جواب دادم بيا نفرينتو پس بگير نمي خوام ميمون بوسم كننننننننننننننننه
مامان هانیه سادات
25 مهر 90 16:24
سلام معصومه جان.
نمیدونم چقدر ناراحت شدم بابت مریضی آریا جون.انشاالله مساله مهمی نباشه.
ماشاالله پسر باهوشیه که تو این سن یه همچین سوالایی رو میبرسه.
مراقب خودت و عزیز دلم باش.


مرسي عزيزم
با چشم حتما" مراقبيم تو هم مراقب هانيه جونيم باش تا خدايي نكرده مريض نشه
خاطره مامان بردیا
25 مهر 90 17:07
انشاء اله که اریا جون دیگه مریض نشه و همیشه سالم و سلامت باشه

قربونش برم با این سوالاتی که به ذهنش میرسه. معلومه که هزار ماشاء اله خیلی باهوشه


مرسي عزيزم
اين باهوشي اريا براي مامانش كه بايد جواب سئوالاشو بده دردسر شده
معصومه مامان سهند
25 مهر 90 20:33
خیلی حالم بدشد که آریا جون مریضه از خدا میخوام هرچه سریعتر خوب بشه .


مرسي عزيزم
فرانک( مامان نائیریکا)
25 مهر 90 22:11
عزیزم ، آریا جونم خیلی باهوشه که این همه سوال می پرسه. مرسی که بهم سر می زنی .


نازنین نرگس نفس مامان
26 مهر 90 1:43
سلام عزیزم بمیرم واسه آریاجون آخی تب کرده واقعا سخته و درد آور الهی که زوده زود خوب بشه بمیرم که رفته آزمایش خون ایشالا که آپ بعدی خبر سلامتی باشه و بس خانمی واسه آریا جون یادتون نره اسپند دود کنی ما هم دعاگوی آریاجون هستیم واسه آریا که عاشقشم یه نذر هم کردم که زودتر خوب شه فقط اطلاع بده من اصلا تحمل بیماری بچه ها رو ندارم به امید شنیدن خوشترین خبرها


خدا نكنه عزيزم اميدوارم هميشه سالم و زنده بالا سر نازنين كوچولو باشيدستت هم بابت نظر درد نكنه واقعا"‌كه با محبتاتون خيلي من شرمنده مي كنين مرسي
مرد كوچك من
26 مهر 90 9:01
اي جانننننننننن فداي اين پسر پرسشگر
منم گاهي تو پرسش كردن سپهر از خدا و اينكه از كجا اومده و... ميمونم و نميتونم بهش جواب درستي بدم
اي جان عروسي شما رو دوست داره بچمممممم!
ايشالا كه ديگه هيچ وقت مريض نشي آقا كوچولوي دوست داشتني


مرسي عزيزم
واقعا" كه من نمي دونم اين بچه ها با اين سنشون چطوري اين سئوالات به ذهنشون مي رسه
فهیمه مامان پرهام
26 مهر 90 10:45
_____████ ____________
_____██████ ___________
____████████__________ ▌
___███____███_________ █
___██_______██__________▌
__███________█__________▌
__▌●█________█_________█
__███_______ █_________█
___██_______█________██
____________██_______██__▌
____█______██______███_ █
_____▌_____██_____████_█
__________███___█████_█_█
________███__██████__█_█
______███__████____██_█
_____███_█████_████_█
____████_██████_███_█__▌
___████_█ █__███ _█__██_▌
__█████_████_▌_█_███_▌
_█████_██___██___██_█
_█████_███████_███__█__██
_███_▌███___██____██_███
_███_▌█████___███__█__█
_████_▌▌___█__█_██████
__██████_████__▌_████
___█████_____████████
._=--███████████████
_=--=_-████████████
=--_=-_=-█████████

,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~- .*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.

نه عزیزم، شما ببخش که ناراحتت کردم جدا" درک می کنم چی میگی، همسرم به من میگه؛ شما اذهان حادثه خیز دارید... البته راستم میگه ها، کافیه کوچکترین اتفاقی بیفته، توی یه لحظه هزارتا فکر ناجور به سرم میزنه....
آریا جونم چطوره؟ دیگه خوب شده کاملا"؟


مرسي گلم
آريا هم خوبه تبش خدارو شكر قطع شده
فهیمه مامان پرهام
26 مهر 90 10:51
وای ببخشین من حواسم به صفحات دیگه نبود و کامنت تکراری فرستادم، فکر کردم کامنتم نیومده و خواستم از حال آریا جون باخبر بشم
ولی انشااله جواب آزمایش ها هم خوبه و چیز مهمی نیست


جواب آزمايشو پنج شنبه مي گيرم مي برم دكتر نشون مي دم اميدوارم همينطور كه گفتي چيزي نباشه
مامان آرمان
26 مهر 90 11:22
سلام مامانی.
حال آریا جونم چطوره؟
جوابش چی شد....
امیدوارم خوب شده باشه....


سلام عزيزم مرسي كه جوياي حال آريا هستي خدارو شكر تبش قطع شده مي مونه جواب آزمايشش كه فردا مي گيرم و مي برم دكتر تا ببينم چي مي گه
مریم(مامان روشا)
26 مهر 90 15:56
سلام خوشگل خاله قربون اون عکسای قشنگت بشم خاله دلم میخواد زود زود خوب بشی و به همه بگی چقدر قوی هستی
یه دنیا بوس ویه قلب پر از عشق برای گل پسرم


خدا نكنه خاله جون مرسي كه اينقدر به فكرمي من خيلي خيلي دوست دارم خاله جونم
مامان ایلیا
26 مهر 90 16:31
دعا میکنم هر چه زودتر خوب خوب بشه
عزیزم سوالای بچه ها تمومی نداره اما خیلی هم سخته باید کامل بهشون جواب بدیم بچه های الان خیلی با بچه های قبل فرق دارن


مرسي گلم
واقعا"‌همينطوره توي اين دوره زمونه بچه ها ماشاالله خيلي باهوشن و از همه چي سر در ميارن
مامان سانی
26 مهر 90 17:17
الاهی عزییییزم.خاله نبینم مریض شدی
مامانیه خوب زیاد غصه نخور همه بچه ها مریضن الان فصل مریصیه ایشاا... زود زود خوب می شه


مرسي گلم
ترنم
26 مهر 90 18:05
اجی مجی نفرین باطل شو

خوب خيالم راحت شد
مامان حسین
27 مهر 90 11:08
سلام
حال اریا جون چطوره؟؟؟انشالله که بهتر شده .



آره عزيزم آريا بهتره تبش قطع شده فردا هم جوابه آزمايششو مي گيرم مي برم دكتر نشون مي دم مرسي كه جوياي احوالش هستي[بوسه][بوسه]
مامان نيكان و روهان
30 مهر 90 11:02
سلام
تورو خدا منو ببخشيد نتونستم به وبهاي ديگه سري بزنم و همينطور وب آريا جون امروز باخبرشدم انشاءالله كه به خير گذشته اميدوارم ديگه اين تب سراغش نيآد آرزو ميكنم براي همه كوچولوهاي قشنگ هميشه سلامت و شاد باشند. خيلي مواظبش باشيد اينروزها هوا به سردي ميره و آلودگي به سطح زمين نزديكتر ميشه خيلي مواظبش باشيد. آريا قشنگم رو از طرف من ونيكان و روهان ببوسيدش در ضمن عكسهاش هم مثل خودش قشنگه.


مادر جون آبتین
1 آبان 90 11:04
پسر نازی داری انشاءاله زودتر خوب بشه اسفند دود کن تا شر این میکروب کنده بشه