تولد
سلام عزيزم
اول از همه بگم كه خيلي ناراحتم مي دوني چرا صبح داشتم عكساي تولد محدثه رو مي ريختم توي كامپيوتر تا از روي دوربين پاكشون كنم بعد كه كپي كردم همه رو از رو دوربين پاك كردم بعد رفتم براي گذاشتن توي سايتت آمادشون كنم ديدم اييييييييييييييييييييييي واييييييييييييييييييييييي هيچكدومشون نيست اينقدر ناراحت شدم ماماني كه نگو چون از توي دوربينم همه رو پاك كردم نمي دونم چرا توي سطل بازیافت كامپيوترم هم نبود براي همين الان هيچ عكسي ندارم تا از خاله زهرا بگيرم عكساي خوشمله خودتم كه توي دوربين داشتم و ريختم روي كامپيوتر مثلا"اوناهم پاك شدن خيلي ناراحتمممممممممممممممممممممم امروز روز بدي رو شروع كردم اميدوارم تا آخر شب خدا به خير كنه
روز چهارشنبه وقتی از مهد بر می گشتیم بهت گفتم که بریم خونه رو تزئین کنیم تو گفتی (تفلوده منم هست) گفتم آره عزیزم تولد دوتاتونه بریم خونه رو تزئین کنیم فردا خاله زهرا اینا می یان خونمون جشن می گیریم کادو می دیم که تو گفتی (مامان من برای محدثه چی بدم) قربونه پسر مهربونم با هم رفتیم یه قلکه بزرگ خریدیم که تو بدی به محدثه وقتی رفتیم خونه به من کمک می کردی که یکم خونه رو تزئین کنیم و بادکنک آویزون کنیم موقعیکه خاله زهرا زنگ زده بود تو داشتی تمام کارایی که کرده بودیمو براش توضیح می دادی می گفتی(عاله زهرا برای محدثه تفلود گرفتم اوللَکه بوزورگ براش اریدم مامانم هم براش اَتو خریده صولتیه) من برای محدثه رو تختیه باربی صورتی خریده بودم چون محدثه عاشقه باربیه و رنگه صورتی دیگه از دست گزارش دادنت مرده بودم از خنده دیگه تهیه کیکو گذاشتیم به عهده خاله زهرا که کاش اون کارم خودمون انجام می دادیم از دست خاله زهرای بی سلیقت رفته بود یه کیک معمولی که با چندتا گل سرخ تزئین شده بود گرفته بود کلی دعواش کردم که این چه کیکیه حداقل یه کیکه بچه گونه تر می گرفتی بگذریم تاپنج شنبه که خاله زهرا اینا بیان تو اینقدر گفتی تولدم و به بابایی می گفتی برای سک سک بخر که کادوش کنم برای تولدم بابایی طفلکم فکر کنم یه ÷نج تایی سک سک در سایزای مختلف از بزرگ تا کوچیک گرفت تا کادوی تولدت باشه همه چی خوب بود محدثه عشقه خاله هم وقتی کادوی مارو دید کلی خوشحال شد خدارو شکر که خوشش اومده بود خاله زهرا جون هم زحمت کشیده بود و برای تو عزیزم کادو گرفته بود که تو خیلی خوشحال شده بودی هر عکسی که محدثه می نداخت بعدش تو می دوئیدی می گفتی حالا من وقتی مراسم تولدمون تمام شد مشغول بازی با کادو خاله زهرا که یه بیلیارد بود شدینو حسابی سرگرمش بودین البته نا گفته نماند بابایی و عمو منصور هم همچین به اسم شما به کام خودشون یه بازی ای هم کردن خاله زهرا اینا شب خونمون موندن جمعه از خواب هم که بیدار شدین تنها اسباب بازی ای که بازی می کردین تو با بیلیارد بازی می کردی و محدثه هم با اسکوتر تو عصری خاله جون اینا رفتن و من شما دوردونه رو بردم حمام و تا شب هم همچنان مشغو له بازی بیلیارد بودیم توی بازی بامزه اینجا بود که توپارو با دست بر می داشتی می ذاشتی جلوی سوراخ بعد با چوبش می زدی می رفت توش بعد هم می گفتی (مامان منو تشویگم کن و بگو هورا) قربونت برم که بیلیارد حسابی سرگرمت کرده بود اگه می دونستم اینقدر دوست داری زودتر از اینا برات می خردیم دست خاله زهرا جون درد نکنه با این کادوی خوبش که آریا خیلی ازش خوشش اومده بود.
عکسای تولدو که پاک کردمحالا برای اینکه پستت بی عکس نمونه چندتا از عکسای قبلتونو توی ادامه مطلب می زارم تا عكساي تولد رو از خاله زهرا بگيرم و برات توي يه پست بزارم
اينم عكس محدثه عشقه خاله عزيز دلم تولدت مبارك
توي اين عكسا هم داشتيم مي رفتيم بيرون كه يدفعه ديديم تو محدثه دسته همو گرفتين مي گي مامان (محدثه شده عروس من دومبادم) تو شده بودي دوماد و محدثه شده بود عروس تا آخرش واقعا"رفته بودين توي حسه عروس و دومادي.
قربونه عروس دوماد خوشگله خودم برم