آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

گل پسر ماماني

نمايشگاه عكس آريا

1390/10/20 12:36
نویسنده : مامان معصومه
1,469 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام همه ي وجودم

عزيزم ديروز عكساي آتليتو گرفتم خيلي خوشگل شده بودن واقعا"‌ازش راضي بودم وقتي رفتم خونه مشغول شدم كه اونايي كه روي ديوار بايد نصب شه براشون جا پيدا كنم يكم عكساتو جابه جا كردم و بالاخره اون مدلي كه دوست داشتم روي ديوار نصبشون كردم خودت اينقدر خوشحال بودي كه نگو همش مي گفتي (اين اَتسه منه مي زني رو ديفار) منم كلي قربون صدقت مي رفتم كه آره عزيزم شب كه بابايي اومد كلي سر به سرم گذاشت كه حسابي براي خودت نمايشگاه درست كردي، خوبه ديگه ديوار خالي نداري از اين به بعد عكسا رو از سقف بايد آويزون كنيم منم به شوخي گفتم نه بابا اگه منم باز جاي خالي پيدا مي كنم اصلا" ناراحت نباش تازه بابايي كلي منو دست انداخت مي دوني چرا چون من عكسه بزرگه خودمو بابايي رو انتقال دادم توي اتاق خواب و جاش عكسه تو رو گذاشتم براي همين بابايي اذيتم مي كرد ولي الان هرجا چشم مي اندازم چهره ي خوشگل و معصومت جلوي چشم هست.

الان دوروزه باز موقع خواب داري شكايت مي كني مي گي (من نمي رم مَه دِ تودَك ، مَه دِ تودَك و دوست ندارم ) وقتي كلي توضيح دادم كه چرا ماماني مهد كودك كه خوبه با دوستات بازي مي كني نقاشي مي كشي گفتي (عاله مريم به من مي گه عاق=چاق مَدِه من عاقم بهم شَرفَت بده خوب شم )  كلي بهت توضيح دادم كه عزيزم شربت براي چاقي نيست بعد تو هم چاق نيستي من به خاله مريم مي گم كه ديگه بهت نگه چاق تا تو قبول كردي و خوابيدي ديروز مهد كودكتون بهشون تذكر دادم كه اين چه اصطلاحاتيه كه روي بچه ها مي زارين تو روحيه بچه ها تاثير مي زاره و ديگه تكرارش نكنن ديشب دوباره تو همش تكرار مي كردي حتي فرا تر هم رفته بودي اونم موقع غذا بود وقتي مي خواستم بهت شام بدم گفتي (مامان شام نيخورم عاق مي شم ) كه من كم مونده بود از تعجب چشمام بزنه بيرون  هرچي هم توضيح مي دادم بنا به خصلتي كه داري باز حرفه خودتو مي زدي براي همين نمي دوني به چه كلكي ديشب شامتو دادم خوردي شبم دوباره موقع خواب همون حرفارو تكرار مي كردي تا من بهت گفتم فردا زنگ مي زنم مهدتون بهشون مي گم كه اشتباه مي كنين آريا چاق نيست ديگه هم بهش نگين اونوقت بود كه تو خيالت راحت شد و گفتي (مامان اَنگ بزن به عاله مريم بگو من عاق نيستم خوب) وقتي از اين قضيه خيالت راحت شد خوابت برد قرار شد كه صبح بابايي بهشون تذكر بده و منم تلفني صحبت كنم چه كنم كه ما هرچي هم تذكر مي ديم و صحبت مي كنيم ولي كو گوشه شنوا كه گوش كنن. الهي مامان قربونت برم كه اينقدر روحيت حساسه .

اسباب بازيهاتو پخش زمين مي كني و مشغول بازي مي شي موقعيكه خسته مي شي و مي خواي بري سراغ يه اسباب بازيه ديگه مي گي (مامان اجازه مي دي كتابامو بيارم ) من بهت مي گم اول ماشيناتو جمع كن بعد خيلي بامزه مي گي (اِجكالي نداره بزار بمونن) منم با زحمت سعي مي كنم كه جدي بمونم مي گم چرا خيلي هم اشكال داره ببين اينجارو شلوغ كردي تو هم مثله هميشه كه يک كلامي اشاره مي كني به اونطرفه پذيرايي مي گي (اِجكالي نداره اينجا اولوغه بزار بمونه اونجا مي ريزم بازي مي كنم) منم كه ديگه نمي تونم جلوي خندمو بگيرم گفتم بيا باهم جمع كنيم بعد برو كتاباتو بيار كه تو گفتي (خودت جمع كن من خستم ) ديگه وقتی این حرفو می زنی نمي تونم جلوي خندمو بگيرم و يه بوسه محكم ازت مي گيرم و مي گم بيا دوتايي باهم جمع كنيم كه نه تو خسته بشي نه مامان باشه تو هم مي گي (باشه تو هم خسته نشي اومَتِت مي كنم ) قربونت برم كه براي اينكه مامان خسته نشه قبول مي كني اسباب بازي هاتو جمع كني.

عزيز دله مامان

براي ديدن عكس نمايشگاه بدو بريم ادامه مطلب

و اما عكس نمايشگاه خونگيه مانیشخند(ديوارهاي پذيرايي)

ديوارديوار

ديوارديوار

ديوار

اينم ديوار اتاق خوابه خودت(ماماني به نظرت زياده متفکرمن كه اينطور فكر نمي كنم فكركنم هنوزجادارهنیشخند)

ديوارديوار

آريا هواپيما مي شود (قربونه هواپيماي خودمماچبغل) البته ناگفته نماند تا شما از خلباني و هواپيما بازي استعفا بدي بنده از پا درد مردمناراحت اما فداي خندهات كه كلي عشق مي كردي و كلي براي ماماني مي خنديدي از خود راضیمژه

آريا هواپيما

عشقه مني

اينم اولين نقاشيه مستقله آريا (البته يكم تار افتاد )ولي دلم نيومد برات نزارم توي سايتت

جالبي نقاشيت اينه كه نقاشيت گرديه صورت نداره دوتا دايره هاي وسط چشمه خطه بالا بينيه دوتا خطاي بغل گوشاشن دوتا خط پايين هم دستاشن و اون خط كج پايين هم پاشه (قربونه پسر هنرمندم برمبغل)

نقاشي

Orkut Myspace Good Bye Scraps, Graphics and Comments

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مامان نیایش
19 دی 90 10:10
ما شا الله به تو گل پسر ناز و شیطون و با هوش خیلی نمایشگاه عکست هم قشنگه آفرین الهی زنده باشی عزیزم




مرسي خاله جونم
مامان امیرعلی
19 دی 90 11:18
لینک شدید.خواستین ما رو لینک کنید


عزيزم دوست داشتم لينكتون كنم ولي سايتتون فيلتره نتونستم وارده سايتتون بشم
مامان نيكان و روهان
19 دی 90 11:24
سلام مباركه خيلي خوشگلند به نظر من هم هر چي بيشتر مامان بيشتر دوست داره من هم مثل شما اگه هزار تا ديوار به من نشون بدن تا جا داره عكس ميچسبونم چه كنيم مادريم.


آي گفتي مادريم ديگه كاريمونم نمي شه كرد
مامان رهام
19 دی 90 11:26
هزار ماشاله خيلي ناز شدن عكسا.
مامان یسنا گلی
19 دی 90 12:30
سلام.آریا جون عجب عکسای خوشملی گرفتی عزیز خاله
بوسسسسسسسسسسس





فاطمه
19 دی 90 14:06
سلام عزیزمـــــــ خوبی با عکس پسر خاله و دختردایی و 2 تا از دختر خاله هام اپمــــــــــ خوشحال میشم سری بزنید منتظرتونم بابای
مرد كوچك من
19 دی 90 14:56
وقتي آدم يه پس خوش تيپ و خوشگل مثل آريا جون داشه باشه بايدم يه نماييشگاه به اين قشنگي تو خونشون باشه



چشات خوشگلو خوشتيپ مي بينه خاله جون
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
19 دی 90 15:02
سلام مامانی.خسته نباشین.هم شما و هم دیوارا.
نقاشیت خیلی بامزه س آریاجونم.
ایشالله خدا به بزرگی خودش انار جون رو شفا میده.آمین.


من كه خسته نمي شم ولي فكر كنم ديوارامون خسته شدن از بس من عكس بهشون زدم
منم اميدوارم خدا انار جونو شفا بده
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
19 دی 90 15:06
مامانی فکر میکنم باید یه تجدید نظر اساسی روی مهد آریا جون داشته باشین.منم امروز کلی از دست این فرشته مهربون توی مهد نالیدم ولی اونا حرف خودشون رو میزدن.


آره واقعا"‌خيلي دلم مي خواد مهدشو عوض كنم ولي چندتا دليل نمي زاره اوليش و اساسي ترينش ساعته مهدشونه كه تنها مهديه كه شش شب هستنو من مي تونم خودمو بهش برسونم براي تحويله آريا دوم روحيه حساسه آرياست كه مي ترسم دوباره مهدشو عوض كنم و روحيش بريزه به هم آخه يه بار اينكارو كردو آريا يه هفته افسردگي گرفت بچم بعد دوباره مهدشو تغيير دادم و گذاشتمش توي اين مهد فعلي نمي دونم چه كنم
خاطره مامان بردیا
19 دی 90 16:17
آخ جون چقدر عکس مامانی چی بهتر از این که خونه آدم پر باشه از عکسای فرشته اش


آي گفتي هيچي بهتر از اين نمي شه
مامان پریسا
19 دی 90 17:59
دست مامان درد نکنه. خوش به حال آریا جون با این همه عکس
دایی جون بنی
19 دی 90 18:59
سلام سلام
عکسا خیلی زیبا هستن اریا جان خیلی خوشتیپپپپپپ ممنونم لطف کردید سر زدید و نظر دادید




مامان آرمان
19 دی 90 23:49
سلام
گل خوش تیپ من سلام
من که عاشق اون ژستهای معرکه ای که میگیری امخیلی عکسای قشنگی داری ژستهات هم که حرف نداره پس مامان مهربون حق داره خونه را نمایشگاه عکسهات کنه.
البته مامانی فکر اونجا را هم بکن که اگه یک روز اسباب کشی داشتی میخوای با اینهمه عکس چیکار کنی که خودش کلی جا میگیره البته عکس واقعا یک چیز ارزشمنده ولی جا برای سالهای بعدی و عکسهای بعدی هم بذار.
دوستتون داریم یک عالمه.
راستی اس ام است خیلی جالب بود وسط کلاس زبان بودم به دستم رسید و کلی اون بوسها هم قر میخورد از خنده مرده بودم.ای کلک عوض در آوردیها


اگه يه روز خواستيم اسباب كشي كنيم مجبوريم يه ماشين اختصاصي براي عكساي اريا بگيريم فقط
فكر كنم سالهاي بعد هم همينطور عكس مي گيرم تا اين كه كم كم ما خونمون كاغذ ديواري با طرح آريا مي شه
ما هم خيلي دوستتون داريممم
خوشت اومد برات يه كامنت با غر هم فرستادم
مریم(مامان روشا)
20 دی 90 0:54
الهی من دورت بگردم که انقدر قشنگ حرف میزنی آخه تو کجات چاقه اگه من دستم به خاله مریم میرسید که میدونستم باید چیکار کنم
بیا بریم ادامه ببینیم چه خبره...


خاله چيكارش مي كني خاله مريمو ما كه دستمون بهش مي رسه هرچي مي گيم تو سرش فرو نمي ره
مریم(مامان روشا)
20 دی 90 0:59
wow!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خاله اینجا نمایشگاستا واقعا"! میگم مامانی دیوار کم آوردی دیوارای ما هست نگران نباش...
آخه از بس که بچم نازه (هزار ماشالا...) باید ازشم نمایشگاه بذارن...
قربون اون خندهات باشم با هواپیما بازیت ! مرسی مامانی که این همه مهربونی
جیگر نقاشیتو برم خاله


دستت درد نكنه پس من خيالم از بابته ديوار راحت باشه
آکام
20 دی 90 8:22
خدا این گل پسر حفظ کنه عالی بود تبریک میگوییم


مرسيييييييييييييييي
آکام
20 دی 90 9:16
سلام خاله شما همیشه به من لطف داشتید امیدوارم یک روز بتونم جبران کنم علی الحساب خاله آریا جون را از طرف من ومامانم ببوسید


آريا هم تو پسر موطلايي رو مي بوسه عزيزم
مامان شایان و داداشی
20 دی 90 9:54
ای قلبون این شازده کوچولوی نانازی با عکسای جیگملش
مامان یسنا گلی
20 دی 90 12:23
مرسی خاله جون.چشاتون قشنگ میبینه.گل پسر شما هم خیلی نازه.بوس بوس




lمامان سانلی
20 دی 90 17:44
مامانی بازدید برای عموم ازاد است؟ساعت کار نمایشگاهتون چه موقعی یه؟
در ضمن خاله مریم هم خیلی بی ذوقه ما داریم میمیریم بچه مون 20 گرم اضافه کنه



آره خاله ديدن نمايشگاه براي خاله آزاده هر ساعتي دوست دارين بياين
آره به خدا ما كلي زحمت مي كشيم تا چاق بشن
مامان امیر علی
20 دی 90 18:57
وای وای چه کردی .ماشاله به این همه عکس زیبا .دست مامان و بابا هم درد نکنه .راستی از رای گیری چه خبر ؟


توي ماهه ديگه آرا معلوم مي شه
مامان امیر علی
20 دی 90 19:05
وا چه حرفا اریا جون کجاش چاقه .ببین بچه رو چطور اذیت می کنند نازی گل پسرم مرد اینده .ماشاله


مي بيني تورو خداااااااااااااااا
نارینه
20 دی 90 21:19
همش همین چند تا عکس !!!!!!!!!

چه کم !!!!!!!!!!!


قربونت برم من كه تو با من هم نظري من هي مي گم عكساش كمه ها ولي كسي باور نمي كنه

دیروز دختر بابا...امروز خانوم خونه
21 دی 90 11:39
چه نمایشگاه بامزه ای اختصاصی آریا جون
مامان آرمان
21 دی 90 13:49
سلام.
راستی تو پیغام فبلی یادم رفت که بگم بهت که به مربی مهد بیشتر اخطار بده در مورد برچسب ژستی که روی پسرم آریا جون زده.
اتفاقا عکسای تو این پستش نشون میده که انگار لاغر شده و تازه اون بچه ای که من از نزدیک دیدم اصلااااااااااااا چاق نبود بله قد بلند و استخوان بندی درشت داشت اصلا گوشت زیادی و یا چاقی زیادی تو دست و بدنش نیست که مربی به خودش اجازه داده و برچسب چاق را روی آریا گذاشته.
حتما بهشون اخطار بده و شاید یک کم هم تهدید کنی بد نباشه.


آره عزيزم اين سري خيلي سخت باهاشون برخورد كردم و بهشون گفتم كه اگه تكرار كنن من آريا رو مي برم از اين مهده كودك تا ببينم چي پيش مي ياد
فهیمه مامان پرهام
21 دی 90 14:03
اینجوریشو ندیده بودما !!!!! باریکلا مامان خوش ذوق
چرا ماه دیگه؟ چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟


نمي دونم مجلست ديگهخ دوستدارن الكي مارو توي دلشوره اينكه برنده شده يا نه نگه دارن
مامان نيما
21 دی 90 15:22
عكسات خيلي خوشكلند اتفاقا نيما هم جديدا يه عكس آتليه اي انداخته
مامان امیر علی
21 دی 90 15:57
عزیزم ممنون به ما سر می زنید .اریا جون رو ببوس
مریم(مامان روشا)
21 دی 90 16:05
سلام به عشق خودم خوبی خاله؟ مامانی خودت خوبی ؟ از انار خبر تازه ای داری؟
دلم گرفته....


خبري ندارم گلم
مامان نگین
22 دی 90 0:47
سلام مامانی. ماشااله خدا حفظش کنه این گل پسر مامانی رو
معصومه مامان سهند
22 دی 90 19:43
به نظر من هم هنوز جا داره خاله جون پس چی شد مسابقه مجله سیب آریا جون برنده شد یا نه ما بهش رای دادیم هاااااااااااااااااااااا


مرسي كه با من هم راي بودي من هم مي گم هنوز جا داره ولي كسي باور نمي كنهD
جوابش توي بهمن معلوم مي شه
مامان امیر علی
24 دی 90 11:00
boosssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssssss
مامان آريا
24 دی 90 17:40
چه عکسهاي خوشگلي
اين گل پسرو کدوم آتليه ميبريد


آتليه سها
مامان حنا
24 دی 90 23:29
وااااای چه عکسای نازی آریا جون عکسات خیلی خوکشل شدن دست مامانی هم درد نکنه
آریا جووووووووووووووووون دوستت داریم
ببببببببببووووووووووووووووووووسسسسسس



فاطمه
25 دی 90 16:41
سلام دوست عزیزم با پست جدید اپمـــــــــ خوشحال مشمــــــ بهم سری بزنید
مامان ماهان
26 دی 90 15:38
به به چه نمایشگاهی حسابی زیبا بود و از دیدنش لذت بردم بوووووووووووووووووووووووووووس
مامان احسان
27 دی 90 9:03
ماشالله چقدر عکس.. ببوسش