نذري اربعين
سلام به عزیز دل خودم برات از این چند روز بگم.
امسال اربعین هم گذشت و ما زنده بودیم تا بتونیم نذرمونو ادا کنیم تا خدا تا سال دیگه چی بخواد مامان هما که از چهار شنبه اومد کمکم و خاله زهرا هم از جمعه، واقعا" دستشون درد نکنه که کلی هم کمکم کردن تو و محدثه هم که حسابی برای خودتون خوش بودین ما از این ور جمع می کردیم شما دوتا شیطونک به یه دقیقه نکشیده دوباره پخش می کردین.
نمی دونم مامانی چرا بعضی از آدما به هر بهونه ای منتظرن تا حرف بزنن و دله آدمو بشکنن هر سال با خودم می گم دیگه سال دیگه این شخصو نمی گم ولی باز دلم نمی یاد می گم نذر امام حسینه اما باز هم باید کلی حرف بشنوم و کلی اعصابم خورد بشه نمی دونم چرا بعضی ها اینجورین دل دیگرونو شکوندن براشون راحته امسال هم مثله پارسال باز دلم شکست اما بیشتر از پارسال امسال هم با خودم طی کردم که دیگه ساله دیگه نمی گم بیان اما نمی دونم می تونم روی حرفم بمونم یا باز دلم به رحم می یاد و می گه اشکالی نداره شاید هم تا سال دیگه عمری برام نموند و نذری نبود تا شخصه مورد نظر نتونه بیاد و دله منو بشکنه خدارو چی دیدی بگذریم.
همه چی عالی بود و خدارو هزار مرتبه شکر که غذا هم خوب شد و خوشمزه و خستگی این چند روزو از تنمون در آورد.
و اما از شیطونیا شما دوتا ووروجک بگم که حسابی برای خودتون جولان دادین البته موقع آبکشه برنج شما دوتارو فرستادیم پارک وگرنه خدا می دونه چند بار باید می گفتیم آریا برو کنار محدثه دست نزن بیشتر با هم بازی می کردین و تعداد دعواهاتون خیلی کم شده بود هیچ جایی هم از دست شیطونیای شما در آرامش نبودن اتاق خواب خودت ، پذیرایی ، اتاق خواب مامان ، تخت ما رو هم که با سکوی پرش و پرتاب اشتباه گرفته بودین البته تو که کار همیشگیته ولی برای محدثه تازگی داشت این همه شیطونی برای همین می گفت می خواد بیاد دختر من بشه و تو بشی داداشش آخراش هم جدی جدی به من می گفت مامان و به خاله زهرا می گفت تو برو یه بچه دیگه برای خودت بخر من دیگه دخترت نیستم بعد با انگشت منو نشون می داد و می گفت این مامانمه خاله زهرا هم هر کاری می کرد محدثه حرفه خودتو می زد و از اونجایی که تو دردونه مامان یکم که چه عرض کنم کلی حسود تشریف داری بدو بدو می اومدی روی پام می شستی می گفتی (مامانی دوسِت دارم می دونی) اينو از شعره شهره كه توي ماه واره مي خونه ياد گرفتي منم می گفتم آره عزیزم منم کلی تورو دوست دارم بعد دستتو مینداختی دور گردنم می گفتی (پس تو مامان من باش محدثه مامان داره تو فقط مامانه منی مَدِه نه ) منم کلی قربون صدقت می رفتم که آره من مامانه تو هستم و خاله محدثه کلی به محدثه توضیح دادم که عزیزم من خاله ی تو هستم و کلی هم دوست دارم ولی مامانت گناه داره ببین چقدر ناراحته تا قبول کرده من دوباره خالش بشم و تو هم خوشحال از اینکه من همچنان مامانه تو تنهام بغلم کردی بوسم کردی گفتی (مُحدَم بگَلم کن دوستدارم که مامانه منی).
دیشب هم باز موقع خواب گفتی (مامان دوست ندارم برم مَه دِ تودَت) من: چرا عزیزم مهد کودک خوبه می ری با دوستات بازی می کنی شعر می خونین آریا: ( می خوام پیشه تو بمونم ) من: آخه پسر خوشگلم من باید برم سر کار تو هم که نمی تونی توی خونه تنها بمونی آریا : (خوب نرو کلاست بمون خونه کار نتُن) من : اگه نرم سرکار دیگه پول ندارم که آریای مامان هرچی می خواد براش بخرم جایزه براش بخرم اینو که گفتم یکمی فکر کردی قربونه فکر کردنت برم موقع فکر کردن انگشتتو می زاری زیر چونت بعد لباتو غنچه می کنی بعد تکونشون می دی و می گی اوووووووووووووو بعد از فکر گفتی (خوب من دیگه هیچی نمی خوام برام بخری بمون خونه پیشم ) اینجا بود که موندم دیگه چی بگم بوست کردم گفتم بریم بخوابیم فردا تواگه بری مهد کودک منم یه آبرنگ بزرگ برات می خرم خوبه که تو قبول کردی البته اون باشه ای که تو گفتی معلوم بود از سر اجبار بود.
راستي ماماني يادم رفت برات بگم كه موهاتو خودم كوتاه كردم چند وقتي بود كه جلوي موهات خيلي بلند شده بود و تو هم نمي زاري برات كش ببندم مي گي (مَدِه من دوخترم ) وقتم نمي كردم ببرمت تهران آرايشگاه اخه آرايشگره خودت تهرانه براي همين توي يه تصميمه آني خودم دست به كار شدم من كه مي گم خوشگل شدي ولي هركي ديده مي گه چرا موهاي اين بچه رو اينجوري كردياصلا" قدر هنري كه به خرج دادمو نمي دونن قربونت برم كه خودت كلي خوشحال بودي و همش مي گفتي ( مامانم موهامو كوتاه كرده خوشجل شدم مده نه ) قربونه پسرم برم كه قدر اين هنر ماماني رو مي دونه
عكس آريا با مدل موي جديد
اينم عكساي شيطونكا توي اين چند روز البته ناگفته نماند كه عكاس عوض شده و چون من سرم خيلي شلوغ بود و كارام زياد بود عكاس آجي زهره بود
دوتا شيطونك در حاله نگاه كردن ما توي آشپزخانه كه آجي زهره اومده ازشون عكس بندازه و مزاحمه ديدنشون شده
آخه اون تو چيكار مي كنين شما دوتا شيطونك
خاله قربونت برم من كه شبيه موش شدي (اينجا محدثه باز عروس شده بود و آريا داماد ولي داماد داره شيطوني مي كنه و نيومد عكس بندازه)