آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

گل پسر ماماني

آريا به روايت تصوير

1390/11/5 10:40
نویسنده : مامان معصومه
1,544 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقه ماماني

نمي دونم چرا اين روزا حال و حوصله درستي ندارم يه جورايي دپرسم:

عزيزم پلك زدنات همچنان ادامه داره و همچنان غصه خوردن منم ادامه داره نمي دوني آخه ماماني چه حالي مي شم وقتي صورتتو مي بينم و مي بينم تو اونجوري پلك مي زني غم عالم مياد توي دلم .

توي اين چند وقته چند تا مهد كودك رفتم ديدم اما جاهاشون خوب نبود اتاقاشون خيلي دلگير و گرفته بود مثله دخمه مي موند من براي چند ساعتي كه توش بودم دلم گرفت چه برسه به اينكه تو رو از صبح تا عصر بزارم اونجا نمي دونم چرا مهدكودكا اينجورين اصلا" استاندارد يه محيط خوب و مناسبه يه كودكو رعايت نمي كنن ولي تا مي تونن شهريه هاشونو مي برن بالا يه مهد خيلي خيلي خوب توي كرج هست كه ساعتش تا چهار بيشتر نيست وگرنه اصلا"‌معطل نمي كردم و زودي مي بردمت اونجا كاش كادرشون قبول مي كردن دوساعت بيشتر نگهت دارن ولي حيف.

عزيزمي

عكساي اونروزي كه اومدي توي اداره و ماماني رو حسابي از كار انداختي رو برات مي زارم

آريا در حال برف بازي توي حياط اداره

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

آريا ناراحت از اين كه عكاسيه مامان مزاحم برف بازيش مي شه

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

و اما آريا توي كلاسه مامان اونم روي ميز كاره مامان (قربونت برم كه ميزو با تخت اشتباه گرفتي ) حالا تصور كن ماماني، شما دراز كش روي ميز قيافه اونايي كه وارد اتاقه مامان مي شدن ديدني بود.

آريا در حال نقاشي كردن (نقاشيت يه ادمه كه دور تادور كلشو خط خطي كردي وقتي بهت گفتم اين چيه گفتي (موداشه ديگه ) بعد اشاره كردم به پايينه صورته آدمت گفتم اين چيه اينجا هم موداره گفتي (نه ديده مامان اينا ريشاشه) ديگه كلي با همكارام از دستت خنديديم.

عشقه مامان

اينم نماي نزديك تره از آدمت

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

عشقه مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

مامان پوریا
5 بهمن 90 11:54
سلام واییییییییییی چه عکسهای نازی نقاشی کشیدنشو
مامانی فری
5 بهمن 90 12:43
قربون این پسر خوشکل وناز عزیزم مشکل همه خانمهای کارمند همینه زیاد سخت نگیر بچه های من هم همینجوری بزرگ شدن پسرم از 40 روزگی مهد میرفت


از 40 روزگي
مامان نیاز
5 بهمن 90 13:33
سلام عزیزم وای چه نقاشیهایی با اون موها و ریشهاش
نارینه
5 بهمن 90 14:10
عزیزم ... نبینم دپرس باشی ... انشالله که زود از سرش میافته این پلک زدنا
مامان امیر علی
5 بهمن 90 15:17
قربون شیطنتهات و عکسهای برفیت بشم من .خیلی برف بازی خوش گذشته نه ؟ وای مامانی رو چقدر اذیت کردی شیطون ؟؟؟
مریم(مامان روشا)
5 بهمن 90 16:00
عزیزم نگران نباش من که فکر میکنم مال مهدشه احتمالا" یه چیزی اونجا ناراحتش میکنه خیلیم بهش توجه نکن که فکر کنه هرچی بیشتر پلک بزنه بیشتر مورد توجه یا نگرانیه تو قرار میگیره مطمئن باش اینم از سرش میافته
قربون آریای نازم بشم با اون موداش گفتنش عکساش هم مثل همیشه زیبا بود
قربونت بشم خاله که حسابی تو اداره برف بازی کردی ایشالا همیشه خوش و سلامت باشن
خیلی دوستتون دارم


اميدوارم همينطوري باشه كه مي گي و از سرش بيفته
مامان نازدونه ها
5 بهمن 90 17:00
نبینم دپرسی تو عزیز دلم چه ادم برفی نازی تو حیاط اداره تون داشتین
خاطره مامان بردیا
5 بهمن 90 18:38
چقدر برف... چه عکسای خوشگلی شده ا نشاء اله زودی به مهد خیلی خوب واسه این شازده پسر پیدا بشه
مامان نیایش
5 بهمن 90 22:14
سلام خانمی ایشالا خوب باشی همیشه و دپرس نباشی آریا جونم خوب میشه زود ایشالا عکس هاش هم خیلی قشنگه
دیروز دختر بابا...امروز خانوم خونه
5 بهمن 90 23:10
عزیزم... خدا حفظش کنه
کیتکس
5 بهمن 90 23:33
ممنون مامان جونش چه وبلاگه قشنگی درست کردید برای گل پسره مامانی حالا با عسلی بدوو بیاین به وبلاگه ما تا هر چه زودتر از مسابقه ی نقاشی و اطلاع رسونی نمایشگاه کیتکس باخبر بشین و از دسته عمو پورنگه تلوزیون جایزه بگیرین معلومه که جوجو هنرمنده و حتما جایزه رو می بره زوووود زووود دیر نشه!! بیلبردهای خیابون رو هم نگاه کنید منتظر هستم
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
5 بهمن 90 23:34
سلام آریا جونم.آخ که چقدر کیف میده کلاس مامان ... خصوصی عزیزم.
آکام
6 بهمن 90 8:56
سلام عکسهای با حالی از این گل پسر برفی گرفتی خدا حفظش کنه ما هم دست به دعا بر می داریم که هر چه زودتر نگرانی شما هم بر طرف بشه


ممنون
مامان ماهان
6 بهمن 90 9:57
ای جووووووووووووووونم حسابی کیف کردیاااااااااااااااااااا چه برف بازییه کردی ببین چطوری رو میز دراز کشیده آریا جونم چه نقاشی خوشگلی کشیدی آفرین به پیکاسو کوچولو
✿الهام مامان رامیلا ✿
6 بهمن 90 13:46
عکسها خیلی قشنگ بود آریا جان خیلی ماهی می بوسمت
مامان حنا
7 بهمن 90 3:25
آریا جونم خوش به حالت که داری برف بازی میکنی به جای ما هم که برف نمی بینم حسابی بازی کن فقط مواظب خودت باش سرما نخوری خاله جون دوستت دارم عکسای پسمل نازتم دیدم خیلی شیرینو بانمک بودن بخصوص اونایی که روی میز کارت دراز کشیده و داره نقاشی میکشهاز طرف من ببوسینش
مامان رها
7 بهمن 90 16:29
ای جونم چه ماه شده آریا جون عزیزم امیدوارم زود زود یه مهد خوب پیدا بکنی
دایی جون بنی
7 بهمن 90 20:14
سلام امیدوارم دلتون همیشه شاد باشه اریا جان عکسهات خیلی قشنگ هستن
فرشته مامان امین رضا
7 بهمن 90 20:43
سلام گلم آفرین به این پسرهنرمندبااین نقاشی کشیدنش آخه عزیزم چراهمش نگرانی واین طفلک معصوم هی دکترمی بری؟! بهترنیست خونسردترباشی وزیاددنبال مریضی نباشی. شادوخوشحال باشین
دخترک
8 بهمن 90 10:59
ای جانم
راجب پلک زدن:
فکر نمیکنم مشکل خاصی باشه ایشالا یادش میره دیگه شما رو نگران نمیکنه
بوسش کنین پسرخوشگله رو
راستی شما شغلتون چیه؟


من عزيزم كارمندم
مامان امیر علی
8 بهمن 90 12:30
sسلام خانومی .خوبین ؟ یه سوال داشتم می خواستم بدونم تمام شماره های مجله را شما دارین ؟اخه اسم امیر علی را در این شماره با 174 تا رای دیدم اما نمی دونم در کدوم شماره مجله چاپ شده .شما آبان و اذر را دارین ؟ فکر کنم در انها باشه دفتر مجله گفت می خواستی پیگیر باشی .چه می دونم .کد 3134 با 175 تا رای هست اما من اصلا نفهمیدم ؟ اریا چطور ؟


آره عزيزم اتفاقا"‌هموني كه عكسه اميرعلي هم توشه دارم اگه پيدا نكردي اون شمارشو بگو تا من همين مجله اي كه دارمو يه جوري به دستت برسونم تا براش يادگاري نگه داري
مامان ماهان
8 بهمن 90 14:44
Momkene maskhare be nazar biad, vali vaghan ettefagh miofte! Mikhai surate kasi ro ke vaghan duset dare bebini? Ino be 10 nafar befrest bad boro be addresse http://amour-en-portrait.ca.cx/ (in ye bazie faransavie). Surate kasi ke duset dare zaher mishe! Khatare surprise shodan (taghriban 90% shabihe)!"
مامان ماهان
8 بهمن 90 14:44
سلااااااااااااااااااام آریا جونم خوبه




مامان امیر علی
8 بهمن 90 15:27
سلام خیلی خوشحال شدم شما دیدید اخه خودم ندیدم هنوز .من یادم رفت پیگیر باشم اما بازم خوب رای اوورد خیلی ممنون دوست دارم یادگاری داشته باشم اگه پیدا نکردم حتما ازت می گیرم .بازم ممنون که گفتی دوباره شرکت دادم .گفتند این شماره چاپ می شه .راستی باید چه امتیازی بگیرن تا برنده باشن ؟ جایزه چیه ؟ بازم ممنون


براي برنده شدن نمي دونم امتيازت بايد چقدر باشه ولي جايزش عكس روي جلد مجلست تازه مرحله نيمه نهايي و مرحله فينال هم داره
مامان پریسا
8 بهمن 90 18:06
آخی.... عزیزم جریان پلک زدنش چیه؟ خب چرا نمیبری متخصص؟؟؟؟؟؟


هر دكتري كه فكر كني من بردمش از چشم پزشكي گرفته تا روانپزشك
فرشته مامان امین رضا
8 بهمن 90 20:10
سلام عزیزم آپم
مامان پوريا پهلووون كوچولو
8 بهمن 90 20:40
سلام انشا الله كه بلا بدوره نگران نباشيد با اجازتون من شمارو لينك كردم اگه دوست داشتيد به ما هم سر بزنيد


عزيزم من دوست داشتم لينكت كنم اما سايتت باز نمي شه
خاله سميه
10 بهمن 90 14:40
قربون اون نقاشي كشيدنت بشم كه اينقدر با دقت و تمركز نشستي رو ميز كار مامان و داري نقاشي ميكشي
مامان حسني
12 بهمن 90 10:02
سلام ببخشيد كه باتاخيراومدم سرم شلوغ بود حسابي چه عكساي خوشگلي منم خيلي دلم برف مي خواد امروز صبح كمي بارون اومد فقططط قبون اين كارمند كوچولوي بامزه برم من انشالله پلك زدناش زود رفع بشه