آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

گل پسر ماماني

چرا؟

1390/12/6 15:48
نویسنده : مامان معصومه
2,806 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام عشقه مامان

عزيزم بزار اول دليل كمتر اومدنم به سايت و دير به دير آپ كردنمو بگم تا بعد ها فكر نكني به خاطر تنبلي ماماني بوده دليلش اينه كه آخر ساله و توي اداره ماماني حجم كاريه به طرزه وحشتناكي بالا رفته به طوريكه كه تمام مدتي كه من سره كارم اصلا" وقت سر خاروندن ندارم و براي همين نمي تونم توي سايتت برم براي آپ كردن توي خونه هم كه تو شيطونكو و كاراي خونه مانع از رفتن توي سايت مي شه چون تا من مي خوام بشينم پشته كامپيوتر تو زودتر از من رفتي نشستي كه برات بازي بياريم تا بازي كني براي همينه كه ماماني نسبت به قبل كمتر مي تونم سايتتو آپ كنم يا به دوستاي گلمون سر بزنم.

تازگي ها با سئوال پرسيدنت كم مونده ديونم كني هرچي ميگم يه چرا مي زاري اولش و به خودم تحويلش مي دي مثلا"‌چند روز پيش كه به قوله خودت (مُنجَزِرِه= منتظره) بابايي بودي شروع كردي به سئوالات كه اول از همه پرسيدي: آريا: مامان بابايي كوشش                من: سره كاره عزيزم                آريا: چرا سره عاره           من: خوب بابايي ميره سر كار تا پول در بياره تا بتونه براي گل پسرمون همه چي بخره       آريا:چرا پول بياره برا من همه چي بخره        من: چون تورو دوست داره               آريا: چرا منو دوست داره نِييادخونه        من: چرا عزيزم مي ياد خونه كم كم راه مي يفته و مياد خونه        آريا : چرا نَ اِسيده خونه       اينجاست كه من كم كم از اين چراها كلافه مي شم و مي گم: من: خوب الان تو راهه تا برسه خونه        آريا : چرا مي ياد خونه          من: آختعجبخوب مياد تا تورو ببينه باهات بازي كنه مگه تو نگفتي چرا بابا نمي ياد خونه              آريا : مامان پس چرا بابانِييادخونه       و اينجاست كه من سر به ديوونگي مي زارم و مي گم آريا بسه ديگه بابا مي ياد خونه صبر كن و تازگي ها طي روز از اين چراها ما با شما زياد داريمگریه

از پنج شنبه شب كه با بابايي رفته بوديم بيرون موقع برگشت يه سي دي كارتون خريدي به اسمه مريخي ها مامان مي خوان ديگه از بس اين كارتونو ديديم توي اين دوروزه من و بابايي كه خوب مي تونيم به جاي نقش آفرينانش بازي كنيم تو هم خوب كلماتشونو و صحنه هاشونو ياد گرفتي داستانه كارتون اينه كه اولش پسر بچه يكم شيطوني مي كنه و موقع خواب به مامان مي گه اگه مامانم يكي ديگه بود خيلي بهتر بود بعد هم شب مريخي ها مي يان و مامان پسر رو مي برن و خلاصه اينكه پسره هم مي ره و مامانشو نجات مي ده و همه چي به خوبي و خوشي تموم مي شه اما بر مي گرديم سراغ تو شيطونك كه به من مي گفتي (مامان مثلا" تو اِريختيها دزديدن من بيام نجاتت بدم) بعد منم بايد دزديه مي شدم و شما هم مي اومدي و منو نجات مي دادي به ماند موقع دزديه شدن توسط مريخيهاي فرضي من چه نقشي بايد ايفا مي كردم و تو چه جنگي به راه مينداختي تا مامانو نجات بدي. بعد بعضي از صحنه ها كه مربوط به بوس كردن و محكم بغل كردن بود مي اومدي مي گفتي (مامان موحدم فشارم بده بوسم كن) منم با دلو جون اين صحنه رو اجرا ميكردم بانزه ترين قسمت براي من موقعي بود كه شب وقتي بعد از مسواك زدن مي خواستم راهي تخته خوابت كنم بالشتتو برداشتي رفتي انتهاي پذيرايي خوابيدي و گفتي (ميخوام اينجا بخوابم) من گفتم نمي شه كه عزيزم بايد توي جات بخوابي توي تختت كه تو خيلي بامزه گفتي (اگه يكي ديده مامانم بشه اوبت مي شه) من اول از گفتن اين حرف خندم گرفت ولي به روت نياوردم بهت گفتم يعني مي خواي يكي ديگه مامانت بشه من چيكار كنم تو دوست داري بري پسره يكي ديگه بشي بعد خودمو زدم به ناراحتي تو هم كه ديدي من ناراحت شدم به سرعت اومدي بغلم كردي به قوله خودت موحدم فشارم دادي گفتي (ماماني بِبَفشيد من مامانه ديده نمي خوام تورو دوست دارم ) بعد هم چند بار بوسم كردي تا از دلم در بياري گفتي (من كارتونه رو مي دوفتم تورو نمي دوفتم كه) منم بوست كردم گفتم مي دونم عزيزم ولي ماماني بدونه تو ميميره بعد هم راهي شدي براي خوابيدن موقع خواب مي گفتي (مامان چلاغو روشن بزار مي خوام توي خواب چِششاتو ببينم) بوسه شب بخيرو كه ازت گرفتم گفتم عزيزم چشماتو ببند به ماماني فكر كن تا توي خواب چشمامو ببيني كه تو هم گفتي (تو هم به من فِتر تون خوب) الهي مامان قربونت برم من هميشه به تو فكر مي كنم توي تمام لحظاتم هميشه چهره معصومت جلوي چشمام هست.

عاشقتم

پي نوشت : نمي دونم عزيزم مجله سيب سبز چطوري آرا رو شمارش كردن و اعلام كردن توي مجله آخر بهمن ماه تعداد آراي تو رو 100 تا چاپ كردن ولي امروز كه من دوباره مجله سيب سبز و براي اول اسفند و خريدم تعداد آراي تورو 200 تا اعلام كردن خدا مي دونه چه جوري آرا رو شمارش مي كنن.

دوستاي گلمون كه توي اين مسابقه شركت كردن كه ما اولين راي و بهشون داديم و از همه دوستاي ديگه هم خواهش داريم بهشون راي بدن اول از همه امير علي عزيز با كد 4048 به شماره 20001124 پيامك بزنين http://khargosh.niniweblog.com دوم كيان عزيز با كد 4001 به شماره 20001124 پيامك بزنينhttp://kian86karin88.niniweblog.com

آريا در حال بازي با ماشين هاش

عزيز دلم

عشقه مامان

ميميرم برات

عاشقتم

آريا با برج ساخته شدش با همكاريه بابايي

قربونت برم

دوست دارم

دوست دارم

فرشته كوچولوي مامان توي خواب نيمروزي

فرشته كوچولو

آريا و حمام و رنگ انگشتي

عشقه مامان

دوست دارم

دست

آريا بعد از حمام كه ماماني موهاشو اتو مو كشيده قربونت برم كه همش مي گفتي (مودام حالا خوشجل شد)

قربونت برم

عاشقتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مریم(مامان روشا)
6 اسفند 90 15:35
ای خدا از دست این شیرین زبونیات خاله کاش منم پیشت بودم موحدم فشارت میدادم اونجا که نوشته بودی آریا میگه توهم به من فتر تون ...کلی ضعف کردم بچه ها خیلی شیرین حرف میزنن ازبس که پاکن تمام حرفاشون به دل آدم میشینه و باورشون میکنیم...همیشه شاد و سالم باشین
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
6 اسفند 90 15:40
سلام.ای جونم.چقدر بچه ها تو این سن کاراشون مث همدیگه س.ماهان هم اینقدر چرا میگه و من اجازه ندارم یه دونه نمیدونم هم تحویل بدم.باید جواب همه سوالت ریز و درشت رو بدونم.البته بعضی وقتا کلک میزنم و با یه چرا سوالش رو به خودش بر میگردونم. مثلا وقتی بعد یه عالمه سوال دوباره به این میرسه که "چرا بابایی میره سر کار ؟"میگم:چرا نره.وقتی جواب میده این چراهای منه که ادامه پیدا میکنه.....
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
6 اسفند 90 15:46
الهی!!قربون اون عکسای بامزه خوشجل.
ولی خاله جون حسابی لاغر شدیا.شاید هم قد کشیدی اینجور به نظر میاد.


نه خاله حسابي لاغر شده
مامان مینوفر
6 اسفند 90 15:50
منم شما رو لینک کردم
راستش چند ماه پیش عکس مینوفر و توی مجله سیب سبز چاپ کردن کلی دوست و فامیل با هزار تا شماره رای دادن بعد نتیجه فقط 28 تا رای بود که واقعا" خنده دار بود.


واقعاااااااااااااا" خنده داره
مامان احسان
6 اسفند 90 16:51
ممنون از اینکه پیش ما اومدین .. خودتو ناراحت نکن رای گیریها تو ایران اصلا حساب و کتاب نداره عزیزم
مامان پوریا
6 اسفند 90 17:13
چقدر بامزه حرف میزنه ای خدا وایییییییی موهاشو چه خوشگله ..تو عکسهای قبلی معلوم نبود موهات بلنده عسل
مامان نازدونه ها
6 اسفند 90 17:25
بلاخره اریا جون تکلیف بابایی رو مشخص نکرد که سر کار بمونه بهتره یا بیاد خونه
مامان نازدونه ها
6 اسفند 90 17:31
ای جیگر این پسرت رو برم من که اینهمه باهات همکاری میکنه برا عکس گرفتن
نارینه
6 اسفند 90 18:57
واقعا چرا اینهمه چرا توی ذهن بچه هاست !!!!!!!!!!!!! موهای اتوکشیدش هم خیلی ناااااااازه
فرشته مامان امین رضا
6 اسفند 90 21:55
سلام ببوس این گل پسرنازوچرایی خداحفظش کنه عکساشم عالیسیت مخصوصا موهای اتوکشیده
مامان امیر علی
6 اسفند 90 22:27
سلام عزیزم اریا جونم ممنون که به ما رای دادین .اینترنتم کارتی هست درست شد دوباره می یام .راستی جاتون در جشن خالی بود حیف شد معلوم نیست چرا رای شما اینطوری شد ؟؟// راستی من مامان کیان را دیدم .بهشون در وبشون سر می زنم نظر می زارم اما انگار از من خوششون نمی یاد و اصلا به ما جواب نمی دن نمی دونم چرا و ؟؟؟ جسابی خسته نباشی می دونم سرتون خیلی شلوغه .خدا قوت
مامان حنا
7 اسفند 90 4:46
عزیز دلم فدای تو با اون شیرین زبونیات خوبه که همه کارای بچه ها شبیه به همه به خدا وقتی خوندم آریا جون اونجوری سوال میکنم دقیقا یاد چرسشهای دخمل خودم افتادم آخه اونم اینجوری سوال میکنه آخر سر فرارو بر قرار ترجیح میدم خدا برات نگهش داره عکسا هم خیلی ناز افتاده به خصوص اونی که آریا جون خوابیده درست مثل فرشته ها شده آریا جونو از طرف من ببوسین
مامان حسني
7 اسفند 90 8:31
سلام ازدست يوالهاي اين گل پسر خيلي خنديدم جالبه كه هرچي ميگي بچه ها يه سوالي ازتوش در ميارن فكركنم اريا جونم بازيگر خوب وپر احساسي مي شه والبته داره استعدادهاي مامانش را هم درزمينه بازيگري شوفا ميكنه
مامان رهام
7 اسفند 90 11:01
سلام دلمون براتون تنگ شده بود.قربون شيرين زبونيات
مرد كوچك من
7 اسفند 90 13:09
وقتي تو مسابقات بزرگتر و مهمتر تقلب صورت ميگيره اين چه توقعي داري من تا حالا نديدم هيچ كدوم از بچه‌هاي وبلاگي تو اين مسابقه برنده بشن اما آريا گلي هميشه براي من برنده است و خوش تيپ
دخترك
7 اسفند 90 13:59
قربون سوالاي اين كنجكاو خوشگل
مامان امیرناز
7 اسفند 90 20:51
سلام مامانی می دونم وقت نداری اخر سال همه همین وضعیت و دارن از طرف ما خسته نباشی
مامان نیایش
7 اسفند 90 21:00
الهی زنده باشه همیشه این گل پسر ما شا الله به این همه شیرین زبونی و باهوشی نیایش هم همش چرا چرا میکنه تازگی ولی خیلی لذت بخشه به سوال های بچه ها جواب بدی البته خب واقعا حوصله می خواد ایشالا همیشه سالم باشید و خوشحال و برنده تلگراف کردم براتون رمز رو عزیزم
ما مان سونیا
8 اسفند 90 10:21
ای جونم ب به این گل پسر شیرین زبون ماشاالله به مهربون خاله
مامان رها
8 اسفند 90 10:35
سلام معصومه جون خیلی دلم برای شما و آریای عزیزم تنگیده بود همونطور که گفتم مشکل نت بدجور حالم رو گرفته خوشحال شدم که تونستم بازم یه سری بهتون بزنم و از خاطرات جالب آریا جون مثل همیشه لذت بردم


ما هم دلمون براتون تنگ شده بود
فرشته مامان امين رضا
8 اسفند 90 12:49
سلام عزيزم آپ كردم
مهرناز مامان امین حسین
9 اسفند 90 12:40
سلام آریا جون خوبی چه عکسهای خوشگلی ماشالله عزیزم چه قدر شیرین زبونی منکه از این همه سوال و جواب کیف کردم خدا حفظتون کنه
مامان امیر علی
9 اسفند 90 14:26
سلام معصومه جان ممنون از اینکه در و بتون برای امیر علی من تبلیغ کردین خیلی ممنونم .برای اریا جون از مجله پرسیدم می گن نصف رای ها همون 100 تا 15 ماه اومده بود که شماره مجله بسته شد و بقیه در شماره بعدی حساب شده بود که به 300 تا نرسیده بود .پسر گلم برنده هست راستی به به به موها چقدر خوب شده الان جون می ده برای فشن کردن ها الان دوره ای شده که بچه ها دانا تر شدن و بیشتر سوال می کنند منم با امیر علی همینطور هستیم فقط می پرسه و می گه به من یاد بده .منم کلافه می شم اما بعدش فکر می کنم این فرشته ها خیلی شیرین هستند .چه سی دی های جالبی هم اومده ماشاله پسر شیرین زبونم .بوس عزیزم و خسته از این روزهای پر کار نباشی .منم در حال خونه تکونی هستم و خدا کنه زود تموم بشه کلی خسته شدم .بازم پیش ما بیا من پست جدید هم گذاشتم .بازم ممنون


مرسي بابته پيگيري كه انجام دادي اميدوارم اميرعلي جون به فينال راه پيدا كنه
مامان امیر علی
9 اسفند 90 16:23
راستی یه لباس پسرونه فروشی توپ پیدا کردم در شهر ارا ی ستارخان .راسته شهر ارا بالاتر از لباس بچه فروشی کیدز بقل یه دفتر هواپیمایی .وای عالی بودند مخصوصا پسرونه هاشون حتما برو ببین


حتما" يه سر مي رم مرسي عزيزم
مامان پریسا
10 اسفند 90 12:46
چه موهای خوشکلو بلندی چقد ماشین داری اریا جون به من هم میدی؟ مامانی خوبه که این همه برات حرف میزنه اریا جون. کاش پریسا هم اینجوری بشه
تینا بیدی
10 اسفند 90 16:04
ای جانم، با این همه سوال کردناش. یاد یه قسمت از سی دی میکی موس افتادم که دوتا سنجابا همش چرا چرا می کردن. آره معصومه جون منم موندم اینقده این فسقلی ها برنامه تکراری می بینن خسته نمی شن. منم دیگه حالم بد می شه از بس دارم کار می کنم و صدای این برنامه هارو می شنوم. در مورد آرا هم ok
مامان سانلی
11 اسفند 90 22:51
وای مامانی وای از دست این چرا؟ کاش از دستور زبان فارسی حذفش میکردن.یه پست مشابه گذاشتم از دست چراهای سانلی برای سنشونه تقریبا همسن هستن.اریا گلمو ببوسین
مریم(مامان روشا)
12 اسفند 90 15:40
````````````````````````````````00 `````````````````````````````1¶¶¶¶¶¶¶ ````````````````````````````¶¶111111¶¶```01¶¶¶¶¶¶ ````````0``````````````````¶¶11111111¶¶¶¶¶¶10```¶¶ ``````¶¶¶¶¶¶¶10```````````¶¶1111111111¶¶````````0¶ `````¶¶````01¶¶¶¶0`11¶¶¶¶¶¶11111111111¶¶11```````¶0 ````1¶`````````0¶¶¶¶¶100`1¶11111111111111¶¶¶1¶¶¶¶¶¶0 ````¶¶```````````````````0¶1111111¶11111111¶¶111111¶¶ ````¶1````````````````````¶¶111111¶111111111¶¶11111¶¶ ````¶¶````````````````````0¶¶¶¶¶¶¶¶¶1111111¶1111111¶¶ ````0¶¶0`````````````````````01100`0¶¶¶¶¶1¶¶111111¶¶ ````¶¶0``````````````````````````````011¶¶1111111¶¶ ```¶¶0```````````````````````````````````¶¶¶111¶¶¶¶ ``0¶1`````````````````````````````````````0¶¶¶¶100¶¶ ``¶¶``````````````````````````````````````````````1¶1 ``¶1```````````````````````````````````````````````¶¶ `0¶0```````````````````````````````````````````````0¶0 ``¶0````````````````````````````````````````````````¶¶0 ``¶1`````````010````````````````````````````````0¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶1¶¶0````0¶¶¶0`````````````````````1¶¶0``````````¶¶ ``0¶0````````¶¶¶0`````````````````````¶¶¶¶``````````¶1 ```¶¶`````````0``````````011110```````1¶¶````````01¶¶11 `1¶¶¶¶¶``````````````````¶0``0¶````````````````````¶¶ 1¶¶¶1¶¶``0``00```````````011110`````````111110`000¶¶¶¶¶ ¶1011¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1`````````````````````¶¶10001¶¶1¶¶¶¶¶¶¶ 101¶¶10¶¶```````¶¶¶¶¶¶¶10````````11¶¶¶¶````````¶¶101101 01¶111¶¶`````````¶11111¶¶¶¶0``1¶¶¶¶¶¶¶0`````````¶000010 110011¶0``````0`1¶11111111¶¶¶¶¶1111111¶100``````¶10¶101 1101¶0¶¶````0¶¶¶¶1111111111111111111111¶¶¶¶0``0¶¶101111 ¶¶01¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11111111111111111111111111111¶¶¶¶1¶¶01¶¶1 000001¶111111111111111111111111111111111111111111¶101¶0 ¶¶¶¶¶¶¶111111111111111111111111111111111111111111¶¶¶110 ¶¶¶¶11¶11111111111111111111111111111111111111111¶¶01¶¶¶ 000¶10¶¶1111111111111111111111111111111111111111¶10001¶ ¶¶1¶¶10¶¶11111111111111111111111111111111111111¶¶0100¶¶ 1100¶¶¶1¶¶111111111111111111111111111111111111¶10000¶¶¶ ````¶¶111¶¶¶11111111111111111111111111111111¶¶¶111¶¶¶00 ````¶¶00001¶¶¶11111111111111111111111111111¶¶111¶11¶0 ````0¶¶00¶¶¶11¶¶1111111111111111111111111¶¶¶¶00001¶1 `````0¶¶¶¶`````1¶¶¶1111111111111111111¶¶¶0``1¶¶1¶¶0 ```````¶¶````````1¶¶¶111111111111111¶¶¶0``````¶¶ ```````1¶``````````0¶¶¶11111111111¶¶¶0````````0¶ ````````¶1````````````1¶¶111111¶¶¶1```````````0¶ ````````0¶¶10````````````1¶11¶¶0`````````````0¶1 ``````````01¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶0
مامان پارسا
12 اسفند 90 20:20
قربون پسمل با محبت که نمیخواد مامانشو ناراحت ببینه
خاطره مامان بردیا
14 اسفند 90 19:13
وای خاله جون چه سوالایی می کنی !!! مخ منم سوت کشیده چه برسه به مامانی!!!
مامان ماهان
17 اسفند 90 8:42
به به میبینم که از دست چرا ها در امون نیستی حالا نوبت خودم نرسیده اونوقت منم مثل شما میشم وااااااااااااای منم این سی دی رو چندین بار دیدم وقتی میزاریم ماهانی میشه برام توضیح میده عکسها خیلی ناززززززززززززز شده چه موهای خوشگلی داری خاله فرشته کوچولو چقدر ناز خوابیدی