آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

گل پسر ماماني

آريا....!!

1390/12/20 11:18
نویسنده : مامان معصومه
2,395 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام به همه ي وجودم

عزيز دلم اين روزها توي همه ي خونه ها پر از تكاپويه همه دغدغه نو شدن و تميز شدن دارن براي رفتن به استقبال بهار براي شروع يه سال جديد و نو ما هم از اين تكاپوها غافل نبوديم و خودمون و آماده رفتن به پيشوازه بهار مي كنيم كاراي خونه تكونيمون كه تموم شده كاراي خريدامون هم خريداي تو شيطونك و من تموم شده و فقط مونده يكم از خريداي بابايي اميدوارم سال جديد براي همه سال خوبي باشه.

  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین

اين آخر هفته دايي عابدين و مامان هما اومده بودن خونمون كه تو از اومدن مامان هما خيلي خوشحال شده بودي چون اين ديدارتون يكم از حد معمول طولاني تر شده بود از خوشحالي همش دورو بر مامان هما مي پلكيدي و تند تند مي گفتي (مامان هوما دلم برات تنگ شده بوده بود) همين كه هوا تاريك مي شد با دايي عابدين و بابا عباس راهي مي شدين براي ترقه بازيخجالت البته اين تقصير بابايي و دايي عابدينه كه يه عالمه برات ترقه خريدن تو هم اينقدر خوشت اومده بود بعد از كلي بازي كه مي اومدي خونه مي گفتي (مامان فَفته بودم تَلَقه زدم بومب صدا مي داد اينقدر حال ميده) اين حال ميده رو هم تازه ياد گرفتي حسابي بهت خوش گذشته بود اينو از خنده هات و شادي توي صورتت مي شد فهميد.

شکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروین

بابايي كنترل به دست نشسته بود و داشت كانالارو بالا و پايين مي كرد تو هم كنار سرتو گذاشته بودي روي پاي ماماني دراز كشيده بودي كه از برنامه يه كانالي خوشت اومد به بابايي گفتي (مي خوام اينو ببينم ) بابايي كه متوجه نشد كانال و عوض كرد يه دفعه بي هوا تو برگشتي به بابايي گفتي (نِي فهمي بزار همونجا باشه) من :تعجب     بابايي:ابرو     كه من بعد از كلي تعجب از اين حرفي كه تو گفتي (چون سابقه نداشته) گفتم آريا ماماني آدم وقتي يه چيزي مي خواد كه اين حرفو نمي زنه فقط مي گه بابايي مي شه اون كانال باشه من مي خوام ببينم كه تو برگشتي گفتي (خوب آخه بابا نِي فهمه مي گم مي خوام ببينم ) كه من بهت گفتم عزيزم بابايي نشنيد كه تو چي گفتي وگرنه همون كانال و برات مي زاشت ولي الان كه اينجوري گفتي يكم ناراحت شده حالا چيكار كنيم كه تو گفتي (خوب بوسش مي كنم مي گم ببَشيد) من اول بوست كردم گفتم آفرين به پسرم فكر خوبيه زودي برو با بابايي آشتي كن ديگه هم اين حرفو نزن خوب تو هم محكم بوسم كردي گفتي (توي مَه دِ تودت ريحانه دوفت) همينطور كه رفته بودي مثلا" از دل بابايي در بياري بهت گفتم هروقت ريحانه باز اين حرفو زد بهش بگو كه داره حرفه زشتي مي زنه تا از تو ياد بگيره (آخه عاشقه ايني كه به كسي بگيم از آريا ياد بگير) حسابي خوشحال از اين حرف من گفتي (باشه بهش مي گم از من ياد بگيره) بعد از اين جريا ن متوجه شدم كه ديگه الگو برداري هات از حرفاي دوستات شروع شد چون چا چند وقت پيش اينجوري نبودي كه هركي هر حرفي رو مي زنه تكرار كني ولي اميدوارم بتونم با حرفايي كه مي زني و رفتارايي كه مي كني بتونم درست برخورد كنم تا تاثير سوئي روت نداشته باشه. 

عزيز دلم

برات به فرفره بن تني خريده بودم كه مي شه گفت يك روز تمام باهاش سر گرم بودي كلي هم به خاطرش مامان و بوسه بارون كردي

عشقه مامان

عاشقتم

عزيز دلم

دوست دارم

همه ي زندگيمي

آريا در حال گرفتن ژست براي ماماني

نفسمي

دوست دارم

اين يكي از لباساي توي خريدته كه مي خواستيم بريم خونه مامان شفيقه تو گفتي مي خواي بپوشيش وقتي هم تنت كردم همش مي گفتي (من داماد شدم) قربونت برم اميدوارم روزي دامادي تم ببينم

قربونت برم

عزيزمي

عمرمي

آرياحاضر آماده منتظر دايي و بابايي براي رفتن بيرون و ترقه بازي كردن  ماماني هم از فرصت استفاده كرده و كلي عكس انداخته پسر گلم هم كه با اين اخلاقه مامان آشناييت داره براي همين كلي از خودش همكاري در كرد و ژست گرفت

عشقمي

پسر گلمي

هستيه مامان

اينجا هم داشتم شلواراي بابايي رو اندازه مي زدم كه ببره كوتاهشون كنه كه تو زودي شلوار لي بابا رو برداشتي گفتي براي منه و رفتي روي مبل نشستي و به زور خودت پات كردي من فقط دكمشو بستم كلي از دسته اداهايي كه در مي آوردي خنديديم

عزيزميعمرم

بالاخره موفق شدي

عزيزم

الهي قربونت برم كه اينقدر لاغر شدي كه شلوارت توي تنت زار مي زنه زباننیشخند

عاشقتممممممممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

دیروز دختر بابا...امروز خانوم خونه
20 اسفند 90 12:24
عزیزم انشا الله که سال خوبی داشته باشینواااااااااااااای عکسا چقدر خوشگل بود اون دو تای آخری خوراکه سایتهای رزیمیه
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
20 اسفند 90 12:49
سلام.خریداتون مبارک. کلی خندیدم با اون عکس آخری شیطونک. دومادیت ایشالله.
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
20 اسفند 90 12:59
اینم جایزه به آریا که اینقدر منو خندوند.دوست دارم طلا پسر. http://www.niniweblog.com/upl/mahan1/13313716385.jpg
مامان پوریا
20 اسفند 90 13:36
سلام مامانی به پسرمون خیلی سخت نگیر چون هر کاری بکنیم ناخوداگاه از دوستاشون خیلی چیزها را یاد میگیرن مثل همین حال کردم و حالی میده و ... تازه چند وقت دیگه باید موظب باشیم خودمون از این کلمات جاهای رسمی استفاده نکنیم . پوریا هم تا همین چند وقت پیش بجای نمیدونی میگفت نمیفهمی و از نظر خودش کلمه بدی نبود خیلی تلاش کردم تا از سرش افتاد . ژستات منو کشته عزیییییییییییییییییییزم
مامان نازدونه ها
20 اسفند 90 13:37
تو رو خدا اگه زورت به دایی وبابا میرسه یه کاری کن دست از ترقه بازیهاشون بردارن حالا چرا بچه رو با خودشون میبرن جیگر این داماد خوشتیپ وتو دل بروتو برم من
مامان نیایش
20 اسفند 90 13:50
قربون اون ژست گرفتنات عزیزم خیلی عکسات قشنگ شده مخصوصا اون عکسی که شلوار بابایی رو پوشیدی خیلی بامزه شدی راستی پسر باهوش و خوب خیلی مراقب خودت باش ترقه بازی میکنی خیلی مواظب باش عزیزم قربون اون بلبل زبونی هات پسر مودب و خوب
مرد كوچك من
20 اسفند 90 14:29
يعني اون برنامه چي بوده كه اريا جون رو اين جوري به طرف خودش جلب كرده مباركش باشه خريداي قشنگش ايشالا كه به سلامتي استفاده كني پسرم ترقه بازي خطرناكه امان از اين باباي هيجان زده و دايي شيطون
مامان احسان
20 اسفند 90 16:47
الهیییییییییییییییییییییی تو خییییلی خوش تیپی پسر ماه بودی ماهتر شدی .. اون عکسایی که با شلوارهای بابایی هم انداختی خیییییییلی نازه گلم
مریم(مامان روشا)
20 اسفند 90 17:07
عزیزم لباسای جدیدت مبارک باشه ایشالا به سلامتی بپوشی ایشالا سال جدید برای همه سال خوبی باشه . چه تیپی زدی خاله جون لباسات خیلی قشنگن ...فرفره هم خیلی باحاله دست مامانی درد نکنه
مامان رها
20 اسفند 90 19:24
سلام معصومه جون چه سخته این شرایط من همیشه از این موقعیت ها نگرانم که چطور برخورد بکنم آفرین به شما که خیلی خوب قضیه را جمع و جور کردی و آفرین به آریا جون که سریع متوجه اشتباهش شده
الهام مامان رامیلا
20 اسفند 90 20:05
سلام معصومه جان خوبی نیستید دلمون براتون خیلی تنگ شده بود آریا جان خوبه خو بچه دلش می خواد برنامه ببینه مامانش وگرنه آریا خیلی مودب و نازه ببوسش از طرف من
اهورا
20 اسفند 90 20:49
چشم خاله مواظب خودم هستم و با نظارت بابا و مامانم هستم امیدوارم شما هم سال خوب و خوشی رو آغاز کنین آریا جون رو به جام ببوس دوستون داریم
تینا بیدی
20 اسفند 90 22:16
سلام. معصومه جون می بینی چقد سخته این همه شیرین زبونی ببینی و سعی کنی نخندی و در عوض نکات تربیتی رو گوشزد کنیم. لباس نوهاشم مبارکش باشه. از دیدن عکساش واقعا لذت می برم. عکس های آخریش که یه چیز دیگن حسابی خندیدم.
نارینه
21 اسفند 90 0:35
عاااااشق این نکات تربیتیت هستم ... باید یه دوره کلاس بیام پیشت .. آخه من با اینکه بچه زیاد بوده دور و برم زیاد باهاشون سرو کله نزدم !!!!!!! الانم فکر میکنم هیچی بلد نیستم که یاد بهداد بدم !!!!!!! میگما ... آریا نسبت به دوربین شرطی شده هرجا دوربینی باشه پست میگیره
مامان رهام
21 اسفند 90 10:34
سلام دست خوبم.فسقلي ها هرچي بزرگتر ميشن تربيت كردنشونم سخت تر ميشه خدا خودش كمكمون كنه بتونيم بچه هاي خوبي تحويل جامعه بديم
مامان رهام
21 اسفند 90 10:34
سلام دوست خوبم.فسقلي ها هرچي بزرگتر ميشن تربيت كردنشونم سخت تر ميشه خدا خودش كمكمون كنه بتونيم بچه هاي خوبي تحويل جامعه بديم
مامان امیر علی
21 اسفند 90 10:53
سلام اریا جونم قربون اون شیرین زبونیات .از دست این بابا ها که کنترل بالا و پایین می کنند .ماشاله چقدر لباسات قشنگ و نازن مبارکت باشه عزیزم .واقعا که داماد شدی ها .شلوار بابایی رو نپوش که خیلی زوده و بابا بودن خیلی سخته فعلا بی خیال بشو .تا اینده ای نه چندان زود فدای اون قیافه نازت با اون موهای قشنگت و تیپت .ماشاله خاله جون .راستی اتلیه رفتید برای برنده شدن در مجله ؟؟//


نه هنوز
اتليه نرفتيم خاله جون
آکام
21 اسفند 90 10:58
سلام پوزش ما را بپذیرید ما هم گرفتار بودیم وخیلی وقته آپ نکردیم امیدوارم که همیشه پایدار پیروز وخوش باشید گل پسر نازنین را بجای ما ببوس ممنون که بیاد آکام بودی
مناء
21 اسفند 90 12:04
____________$$$$$$$______$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$__$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$? ?$$$$$$$$$__$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$ ____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _______________$$$$$$$$$$$$$$$$$ _________________$$$$$$$$$$$$$ ____________________$$? ?$$ ______________________$$$ چه پسر نازیه ماشالله خوشحال میشم به منم سر بزنی www.rasol.niniweblog.com
مامان رهام
22 اسفند 90 11:01
باعث افتخار است که عرض شادباش و تبریک اینجانب زودتر از نسیم روح بخش نوروز خدمتتان شرفیاب شود . . پیشاپیش عیدتان مبارک
مامان سانلی
22 اسفند 90 13:58
سلام به اریا گلم.لباسهای نو مبارک مخصوصا اون شلوارلی یه. قربون بامزه گیهات بره خاله. میبوسمت
خاطره مامان بردیا
22 اسفند 90 15:49
عزیززززززززززز دلم چقدر کلاه جدیدت بهت میاد. مبارکت باشه. فرفره ات هم خیلی نازه دست مامانی درد نکنه عاشقتم که توی مهد سریع الگو برداری می کنی شازده من که می میرم واسه این حرف زدنت که مامانی به این قشنگی با زبون خودت می نویسه
مامان حسنی
22 اسفند 90 18:06
سلام ای حانم آریا خوشگله نازنازی اقای دامادخان چه رژیمی گرفتی اینقدر سایز کم کردی خیلی خوبه که مامانت با مهربونی راهنماییت می کنه تا درست وغلط را ازهم تشخیص بدی من هم باید یادبگیرم چون مدتیه حسنی مثل طوطی همه چی را تکرار میکنه خداراشکرمامانم تا حدی این وظیفه را انجام میدن وگرنه معلوم نبود من چه کارمی کردم
مامان حسین
23 اسفند 90 0:33
سلام سلام خوبی خانومی دیگه پیش ما نیومدی؟؟؟ اریای گلمو میبوسم .شاد باشید
وحیده مامان پارسا
23 اسفند 90 11:07
چه پسر خوش تیپی
اهورا
23 اسفند 90 20:25
سلام دوستون دارم چهارشنبه سوری مبارک.
مامان ماهان
1 فروردین 91 2:14
عزیزم خریدات مبارک به شادی بپوشی گلم عکسات عالیه عزیزم یکی از یکی خوشگلتر و قشنگتر