آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

گل پسر ماماني

وداع با شيشه شير

1389/12/24 11:59
نویسنده : مامان معصومه
679 بازدید
اشتراک گذاری

ماماني ديگه بزرگ شدي براي همين مي خوام از شيشه شير بگيرمت و از اونجايي كه تو جوجه كوچولوي مامان به تميزي خيلي حساسي منم از اين قضيه سو استفاده كردم . مي دوني ماماني (وقتي بزرگ شدي دعوام نكني)سر شيشه شيرت يكم زرد چوبه ماليدم دادم بهت تو تا نگاه كردي گفتي (مامان ايي) گفتم آره ماماني كثيفه بعد يه ليوان خوشگل عكس گوسفند داره برات خريده بودم نشونت دادم گفتم تو اين شير برات بريزم با خوشحالي و ذوق گفتي (آره) بعد هروقت دوباره شير مي خواستي بهت مي گفتم شيشت اخي شده بود ديدي تو هم گفتي (آره ديدم شير بَبَيي) يعني شير بريز تو ليوان گوسفنديم گفتم باشه عزيزم برات شير تو ليوان ريختم خدارو شكر بهونه زياد نمي گرفتي شبم موقع خواب يه ليوان شير خوردي و خوابيدي تا صبح هم بيدار نشدي براي خوردن شير چون موقعي كه تو شيشه شير مي خوردي تا صبح چند بار بيدار مي شدي ولي ديشب بيدار نشدي. بخاطر خودت مي خوام از شيشه بگيرمت عزيزم براي همين از دست ماماني ناراحت نشو قربونت برم .

اينم يه عكس يادگاري با شيشه شيرت(وداع با شيشه شير)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)