آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

گل پسر ماماني

روز مادر مبارك

سلام و صد تا سلام به همه ي دوستاي گلي كه با وجود نبود ما ولي همچنان به ياد ما بودن . اين روز عزيز و پر مهر و به همهي زنان دنيا مخصوصا" تمامي مادراي عزيز تبريك مي گم روز مادر و روز زن برتمام مادران و زنان دنيا مبارك   يه سلام ديگه به دوستاي خيلي خيلي ماهمون كه ما از خاطرشون نرفته بوديم باور كنيد خيلي دلم براتون تنگ شده بود براي خوندن تك تك خاطراتتون و نوشته هاتون از گل هاي زندگيتون . توي اين مدتي كه نبوديم دوره ي بدي رو پشت سر گذاشتم ولي خدارو شكر كم كم تونستم دوباره خودم و جمع و جور كنم و زندگي رو روي روال بندازم و بيشتر از اين لحاظ خوشحال بودم و خدارو شكر مي كنم كه وابستگي بيش از اندازه آريا به من...
11 ارديبهشت 1392

عكس

يك سري از عكس هاتو كه روز شنبه كه مثلا در استراحت بودي مي ذارم اينجا ماماني نصف كتاباتو آورده بودي مثلا مطالعه مي كردي اينجا هم اينقدر شيطوني كردي خسته شده بودي حين كارتون ديدن خوابت برد اينجا هم از حموم اومدي فرار كردي توي خونت قايم شدي كه لباس تنت نكنم   ...
1 ارديبهشت 1392

بعد از سه ماه سلام

سلام به همه دوستاني كه توي اين مدت غيبت ما مارو فراموش نكردن و به يادمون بودن ما برگشتيم البته همچنان بي رنگ چون نوشتن حتي از فرشته ي زندگيت روحيه  مي خواد كه فعلا اينجانب از داشتنش محرومم توي اين مدت باور كنيد بارها و بارها وارد سايت شدم و خواستم چيزي بنويسم و از احوا گل پسرم خبر بدم اما نه كلمات توي ذهنم جور مي شد نه انگشتام روي كيبورد به رقص در ميومدن براي چيدن كلمات و من هربار نااميد از نوشتن از سايت خارج مي شدم امروز هم هم كه اومدم براي آپ باز مثل روزهاي گذشته مي خواستم بدون هيچ كاري خارج بشم اما كامنت مامان ماهان جون كه نوشته بود (سلام 3ماه این پست جا خوش کرده شما کجاایید)من و مجبور به نوشتن كرد البته نا گفته نماند نوشتن با ت...
4 بهمن 1391

سلام p-:

يه سلام به گل پسر ماماني و سلامي گرم با كلي دلتنگي بعد از مدتها به دوستاي گلمون ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام دلمون براتون تنگ شده بود ولي چه كنيم ديگه تنبلي بدجوري گريبانگيرمون شده و بي حال و حوصله و كم انرژي براي آپ كردن سايت بخشش از بزرگتراست  عوضش الان جبران كم كاريمو مي كنم و چندتا از خاطرات بامزه آريا كه البته يادم مونده  و اين ذهن تنبلم ياريم مي كنه رو به ثبت مي رسونم . اول از همه اينكه الان چند وقتيه كه ثبته نامت كردم كلاس اسكيت و روزاي پنج شنبه مي ري اسكيت بماند كه هر جلسه كه مي ري كلي اولش بهونه مي ياري كه (من دلم براي تو تنگ مي شه خوب) و تا اينكه مطمئن نشي من همونجا تمام سه ساعت...
7 آبان 1391

عكساي تولد فوتبالي گل پسر ما

سلام عزيز دل ماماني بالاخره بعد از كلي تاخير اومدم تا عكساي تولدتو بزارم خاطرات تولدتو برات نمي نويسم چون براي من كه ناراحت كننده بود براي همين دوست ندارم كه  وقتي بزرگ شدي و داري اين پست و  مي خوني ناراحت بشي بلكه دوست دارم از خوندن اين پست كه به تو خيلي خوش گذشت لبخند روي لباي خوشگلت بشينه. و مهم شاد بودن تو توي همه شرايط براي منه عزيزم لبخنده توست كه بلخندو روي لباي ما مي شونه و از شاديه توست كه دلهاي ما غرق شادي مي شه پس منم با ديدن شادي تو توي اون روز همهي چيزهاي بدو گذاشتم يه گوشه و غرق ديدن توي و شادي تو شدم و ازش لذت بردم. ميريم توي ادامه مطلب براي ديدن تولد آريا (تم به سبك فوت...
15 مهر 1391

برگزاري مراسم تولد

سلام به عشقه زندگي مامان عزيزم با يه هفته تاخير مراسم تولدت و برگزار كردم نمي دونم عزيزم چه صيغه ايه كه هر سال توي تولدت بايد يه قضيه اي پيش بياد كه من ازش حرص بخورم و تولد به كامم زهر بشه و البته اون قضيه هم تقريبا هر سال از زير سر يك نفر در مي ياد امسال هم اون يكنفر يه سوژه درست كرد كه اعصابه من و تحريك كنه به تو كه خيلي خوش گذشت چون توي دنياي كودكيه خودت غرق بودي و لذت مي بردي ولي به ماماني اصلا" خوش نگذشت نمي دونم چرا بعضي از آدما اينقدر خبيث مي شن كه نمي تونن شادي ديگرون و ببينن اين يكي از دليلايي بود كه بهم خوش نگذشت و البته بزرگترين دليل وجود بعضي از اشخاص كه با كفش پاشنه بلند روي اعصاب من داشتن رژه مي رفتن و...
3 مهر 1391

تولدانه

شيطونك بلاي ما ساعت 11:15 دقيقه روز 23 ام شهريور ماه سال 1387 در بيمارستان نجميه تهران به دنيا آمد بي اعتراف قشنگترين و شيرين ترين اتفاق زندگي ما تا آلان آمدن فرشته قشنگمون بوده و از اين بابت تا ابد مديون خداوند متعال هستيم. مشخصات شيطونك مامان در لحظه تولد وزن: 520/3 گرم                        قد: 50                         دور سر: 30 سانتي متر رنگ پوست: سفيد     &nbs...
25 شهريور 1391

در گذر سه سال عاشقي

  معني آريا آريا يعني آزاده و نجيب مهمترين تيره از نژاد سفيد اين اسم از ريشه زباني فارسي است تولدت مبارك عزيزم      امروز وقتی وبلاگم را باز کردم چشمم افتاد به روز شمار بالای صفحه که نوشته بود (آريا جان تا این لحظه ، 3 سال و 00 ماه و 00 روز و 4 ساعت و 8 دقیقه و 31 ثانیه) سن دارد. نمی دانم باور می کنید که یک لحظه قلبم ایستاد انگار برایم باور کردنی نبود .این پسر کوچولو حالا یک مرد کوچک شده با اون حرف زدن و استدلال های منطقی اش و كار هاي محبت آميزش و اینکه از حالا شده قهرمان زندگی من. این اون هدیه ای که خدا به من داد سه سال پیش ساعت 11:15ظهر در چنین روزی . &n...
21 شهريور 1391